خبردنا - نرگس احمدپور: حال و روز عجیبی است اینکه باران ببارد،اشک ببارد،برف ببارد و ببارد و ببارد و هیچکس پاسخگو نیست.پنج روز به عقب برگردیم فرودگاه را مجسم کنیم دیالوگها.یکی تولدش را قرار است درد یار مادری بگیرد درست روز بین المللی زبان مادری تولدش است.
یکی قرار است برای پروژه های گلخانه ای اصولی وعلمی ورودکند،عزیزی ماموریت چندروزه دارد و دختران جوانی که دانشجوی پزشکی و پرستاری هستند و اساتید دانشگاه و از همه مهمتر پزشکان فرهیخته و بزرگواری که دلبندانشان دراین پرواز قرار است مسیری راطی کنند.این جمعیت شصت و شش نفره هرکدام نخبه ای از دنیای پزشکی ،دانشگاهی،علمی و کشاورزی هستند.
تا اینجای کار می دانیم آدمهایی هستندکه برای لحظه به لحظه ی زندگی مفیدخود وقت گذاشته اند و برای هر موفقیت دل والدین زاگرس نشینشان بارها و بارها شاد شده است و گاهی دل چندین محروم نیازمندهم بادانش پزشکی برخی از اینهاشادتر.کاپیتان فردی خبره است بی تردید بدون منطق نیست می داند چه خوب است و چه بد.تجربه اش را در هزاران ساعت پرواز به اثبات رسانده است.
پس این سفینه ی هوایی به دست ناخدایی خدا دوست و خبره است.همه چیز خوب پیش می رود تصاویر سلفی ازلحظه ی پیش ازپرواز ثبت می شود،و ساعتی پس از پرواز،سرما و سقوط و سکوت! هواپیما از رادار خارج شد،هواپیماازرده خارج شد،آخرین فریاد ناامید و پراز وحشت دوست رسانه ای ماو چشمهاکه برلینک اخبار و کلام گویندگان خبر زوم می شود.اینجا ابهامات زیادی است همه در اولین دقایق مداوم از عدم رهیابی دقیق وعدم اطلاع از زمان و مکان دقیق سقوط اطلاع می دهند.
دنیای چشم براهان مسافر،مقابل دیدگانشان تار می شود،یک ایران در شوک عجیبی می رود و یک دنیا به عجیبترین فن آوری ایران وعدم توجه به ناوگان هواپیمایی اسقاطی چشم دوخته اند.تیترهای زیادی با کلماتی کوتاه مقابل چشمانمان رژه می رود.آسمان در دامان دنا سقوط کرد.بایدگفت اینبار دست تقدیر و نه تدبیر،آسمان را به زمین دوخت.
همان زمینی که هفته ای نگذشته بود که جاده های مارپیچش دل چند خانوار زائرامام رضا را به درد آورد.همان زمینی که تازه نوگل های پرپر سانچی را به امانت دردلش نهان داشت تا راز جعبه ی سیاه سانچی و راز جعبه ی سیاه این پرواز را از غریبانه ترین رازهای ناوگان حمل ونقل کند.
چرا روزها راسیاه عنوان می کنیم؟جمعه ی سیاه،یکشنبه ی سیاه،چهارشنبه ی چه می دانم روزها این مدت رنگ رنگ شده اند اما عجیب است کسی نمی پرسد کارنامه ی سیاه ؟؟؟بله ،وزیرهابایدپاسخگوباشندکارنامه ی وزیر راه وشهرسازی چه رنگی است؟وزیر نفت کارنامه ای باآن ناوگان پوسیده ی لوله های نفتی و فجایع پتروشیمی ها و چاهها و انفجارها دارد؟؟؟چه رنگی است؟؟وزیر کار چه؟؟این وزیران پیر و اشک لب مشک،آیا از روز گارسیاه کارگر سوخته ی چاه صدو چهل و هفت خبردارد؟کارنامه ی بیکاری جوانان ایران چه رنگی است؟؟اصلا ازهمه ی اینهابگذریم اگر قرار باشد نان به نرخ روز بخوریم نرخ جان را می توان به روز حساب کرد؟؟یک شانه ی تخم مرغ بابالاوپایین شدن دلار کاری برسر بازار می آورد که تیتراخبارمی شود اما کدام تیتر از جان بی ارزش و بی قیمت آدمهایی که سال نودوشش رابه پایان نرساندند کلام رانده است؟؟پنج روز گذشت.
دنا طبیعتش به برف است و نامش به دنای استوار معروف،چقدر باید سخیف و ضعیف باشیم وبه جرات بگویم بی تدبیر وسخیف باشند که گناه روزهای رنگی وکارنامه های بی رنگشان را به نام دنا تمام کردند.بس کنید دیگر!مردم رابیش از این قربانی سیاست مریضتان نکنید.ضعف مدیریت پوسیده رابرگردن ناوگان پوسیده نیندازید.مدیریت بحران ندارید و بحران مدیریت داد میزند.
کرمانشاه هنوز تن تکه پاره اش دارد می نالد.زمستانش از خشم زمین بدتر است.پنج روز است روزگار دنانشینان و داغدیدگان سیاه است کرمانشاه چه؟؟؟؟دل داغدیده ی مادر ایوب که جگرگوشه اش درمیان آب آتش گرفت چه؟؟بی آنکه مردم مجبورتان به استعفاکنندازمقابل چشمانمان دورشوید.ایران نامی بلند دارد شماحتی گربه ی ایران راهم رنگی کردیدگربه سیاه؟؟؟؟شرم بادبردل سیاهتان.
کانال تلگرامی خبردنا: https://t.me/khabar_dena