به روز شده در: ۲۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۵
کد خبر: ۳۲۵۷۰
|
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۰
خبردنا: ناصر ملک مطیعی ستاره نامدار سینمای ایران عالم خاکی را ترک کرد و به روایتی راحت شد.

ناصر به دورهمی آسمان رفت

ناصر ملک مطیعی یا به روایت آشنای علاقه مندانش ناصرخان دانش آموخته دانشسرای معلمان بود و چندسالی را به عنوان دبیر ورزش خدمت کرده بود.انگار در میان نسل اول ستارگان سینمای فارسی ورزش ازراه های مطمئن ورود به سینما بود ،محمد علی فردین ستاره خوش سیمای همدوره ناصرخان هم در تیم ملی کشتی دوست مرحوم غلامرضا تختی بود و مدال برنز مسابقات جهانی کشتی را در کارنامه داشت. ملک مطیعی در سال های فعالیت اش همواره در کنار ورزش ماند و با ستاره های هم نسلش رابطه نزدیکی داشت.

ناصر حجازی فقید و تختی از دست شده از قهرمانان مورد علاقه اش بودند و همیشه از تختی با افسوسی ابدی یاد می کرد. ورود ملک مطیعی به سینما با تشویق ها و قوت قلب های همکار بازیگر و دوبلورش بانو ژاله علو همراه بود که ناصر را با جیمز دین ابرستاره وقت هالیوود مقایسه می کرد و انگیزه را در او صدچندان می کرد .. ملک مطیعی در سینمای ستاره محور قبل از انقلاب یا آن چیزی که دکتر هوشنگ کاووسی منتقد سختگیر فیلم می نامید "فیلمفارسی" در نقش مرد جوانمرد و توانمند به یک شمایل تبدیل شده بود. تیپ مردانه و لوطی مسلکی که با داد و دهش و حمایت از افتادگان و البته تیغ از نمک نشناس و نارفیق و گزمه خوردن و دم برنیاوردن به کمال مطلوب چند نسل از عاشقان سینما در ایران تبدیل شده بود. سیمای مرد دریا دل که به سرنوشت محتوم عیاران ایرانی عاقبتی جز تنهایی ،دوری یار،حسرت و حرمان ندارد.

ناصر سمبل ایستادن در مقابل جفاها و جورهای گوناگون بود که از زمین و زمانه بر سر مردمان تیره بخت می بارید. هم پشت به پشت برادر جوان می داد تا تیغ تیز دسته زنجونی لمپن های محل "بر برادر" را ندرد و هم از عشق اساطیری و به محبوب محجوب اثیری چشم می پوشید تا حرمت رفاقت خدشه دار نشود. شد سمبل توانستن و دست به جفا بلند نکردن، غرور و غیرت مرد پاگرفته در دالان های نم گرفته ناکجاآبادهای شهر با آن کلاه برازنده شاپو شد چتر برای بازگشت و رستگاری بدنام ترین زنان و با ریختن آب توبه بر سرشان از نکاح با آنان هم دریغ نداشت و مگر در دنیای دون و وارون کسی می توانست اینقدر خوب باشد که ناصر باشد؟.

محمد علی فردین عاشق زیبای جوانمرد بود که وصالش آروزی دلبرکان سینمای فارسی بود و ناصر پناه بی پناهان،آنکه گرسنگی سق می زد تا تا رفقا و افتادگان سنگگ ترید دیزی بازار کنند. در مقابل بی پناهی مردمان در مقابل عمله جور و الواط رنگارنگ کوی برزن شده بود مظهر قانون یک نفره وایستادن و نمردن به رغم چاقو خوردن! البته جنس آن سینما در سال های آخر منتهی به انقلاب اسلامی عملا در حاشیه قرار گرفته بود و با افت چشمگیر مخاطب موجه بود و فیلم های موج نو و مشهور به سینمای روشنفکری با آثاری از بیضایی ،تقوایی ..و البته آثار کیمیایی با تم اعتراضی ذائقه مخاطب را تغییر داده بودند.

ملک مطیعی درس خوانده و اهل دغدغه بود و در همان سال های اوج سینمای فارسی در مصاحبه با مطبوعات جوانان را به تحصیل و پایبندی به خانواده دعوت میکردو در سال پنجاه و شش مصاحبه ای با روزنامه اطلاعات دارد و فضای موجود در کشور را به نقد می کشد ، از تنگ نظری و خشونت و اهمال و کارهای سرهم بندی شده انتقاد می کند. پس از انقلاب طبیعتا سینما به عنوان یکی از مظاهر رژیم گذشته که در کنار قمارخانه ها و بانک ها مورد خشم انقلابیون قرار گرفته بود فضای کاملا متفاوتی را تجربه می کرد و به هنرپیشگان و دست اندرکاران سینمای قبل از انقلاب با بدبینی نگاه می شد.

ملک مطیعی سال پنجاه و هشت در فیلم فریاد مجاهد بازی کرد و فیلم برزخی ها آخرین نقش آفرینی اش قبل از ممنوع الکاری بود. گروه بزرگی از دست اندکاران سینمای قبل از انقلاب بعد از آن از فعالیت منع شدند،برخی چون ایرج قادری با نوشتن ندامت نامه و چاپ آن در روزنامه اجازه کار گرفتند و سعید کنگرانی و سعید راد هم سال ها بعد بازگشتند اما ناصر و فردین به ممنوعیت ابدی دچار شده بودندو ناصر خان تمام این سال ها گلایه نکرد و با قنادی خیابان ونک و مشاور املاکی گذارن روزگار کرد ومحترم ماند. در سال های اخیر و در پیرانه سری با اصرارهای علی عطشانی حضور کمرنگ و بی رمقی در فیلم نقش نگار داشت. اما نقطه تلخ فصل اخر زندگیش به ضبط دو برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری و "من و شما "با اجرای ظلی پور بود که قرار بود از سیما پخش شود اما لحظه آخر بازهم مدیران همیشه نگران مانع از دیده شدن سیمای پیرمرد در تلویزیون کشورش شدند،کشوری که همیشه عاشقش بود و تا پایان عمر در آن زیست و از ناملایمات و دشواری ها گلایه ای نکرد.

اما مدیران تلویزیون نیاموختند که عزت و آبرو نه توسط ناظر پخش آنان که توسط نخست پروردگار و سپس یاد و خاطره مردمان به اشخاص اعطا می شود و تنها بغض و بازندگی برای آنان می ماند و بس. اگر سال ها انکار هنرمندان سینمای آن چه نامطلوب خوانده می شود موجب فراموشی آنان شد بایگانی کردن دورهمی ناصرملک مطیعی او را از خاطره ها خواهد زدود و دردانه های سیما را به محبوب تبدیل خواهد کرد. حالا ناصرخان پیش خدا و در آسمانها با یاران موافق فارغ از دلشکستگی دورهمی دارد مرحوم تختی به قطعه موسیقی "غروب کوهستان " با صدای ناهید دایی جواد علاقه خاصی داشت و ظاهرا روزهای آخرقبل از انتحار در هتل اتلانتیک به دفعات آن را می شنید .جالب اینکه خانم دایی جواد هم چندماه قبل در تصادف با اتوموبیل در اصفهان از دنیا رفتند و حالا ناصرخان حجازی و ملک مطیعی جنب جهان پهلوان تختی در یک دورهمی رویایی می توانند بدون هراس توهین و طعن غروب کوهستان گوش کنندو هیچ ناظر و قاضی مگر خدای مهربان را بالای سر نبیند. روانش قرین رحمت وزندگی تا باد چنین بادا.

نام:
ایمیل:
* نظر: