تلاش این گروه برای کسب قدرت تا زمانی که صدام و دستیاران و همراهانش با طراحی کودتا به قدرت رسیدند، ادامه داشت. بعد از اینکه صدام روی کار آمد، چون او و همراهانش نیز تفکرات بعثی و همچنین با جریان شیعی در نجف و ایران مشکل داشتند؛ مبنای فعالیتشان را بر شیعهستیزی قرار دادند و تصمیم داشتند، نگذارند جریان شیعه در ایران و عراق به ثمر برسد.
البته صدام در دورانی که رژیم پهلوی بر سرکار بود چندان وارد فاز خرابکاری سیاسی و نظامی نمیشد. آن زمان صدام تصور میکرد که وارد درگیری نظامی و سیاسی شدن با ایران گرفتاری و هزینه بیشتری نسبت به سود و عایدی آن دارد.
با پیروزی انقلاب صدام نتوانست حضور قدرتمند یک جریان شیعی را تاب بیاورد. همچنین حزب بعث پیروزی انقلاب اسلامی ایران را خطر و مانعی برای گسترش تفکرات بعثی میدانست. از همینرو از زمان پیروزی انقلاب اسلامی این درگیری آغاز شد.
فاصله سالهای ۵۷ تا ۵۹ چهره انقلاب ایران آنقدر قدرتمند بود که بعثیها جرات تحرک ویژهای نداشتند. کمکم از سال ۵۹ شروع به برخی خرابکاریها کردند. برای نمونه آتش زدن چاههای نفت ایران از جمله اقدامات آنها بود. این روند زمانی تکمیل و به جنگ ختم شد که غرب با صدام همراه و همگام شد و عراق جنگ تحمیلی را با پشتیبانی نیروهای غربی آغاز کرد.
در آغاز جنگ به دلیل اینکه سازماندهی نیروهای نظامی، چون ارتش و سپاه در ابتدای انقلاب از دست رفته بود، عراقیها توانستند تا سه راه خرمشهر- اهواز پیش بروند. این پیشروی باعث شده بود که تصور کنند یک روزه با ۷۰ تانک به اهواز میرسند وکمکم راهشان برای فتح خوزستان هموار میشود.
اما همه دیدیدم که از فارس و عرب تا اقوام دیگر ایرانی جلوی ارتش صدام قدعلم کردند و در نهایت ارتش بعثی مجبور به عقبنشینی شد. بنده تا سال ۶۰ استاندار خوزستان بودم و میدیدم که همه مردم این منطقه از فارس و عرب تلاش کردند که اجازه ندهند بعثیها خاک ایران را تصرف کنند.
مراد از توضیح حضور بعثیها در عراق و آغاز جنگ توسط دولتی که با قدرت حزب بعث تشکیل شد، این بود که بگویم ایران پیش از حادثه اهواز، روزهای سختتر جنگ تحمیلی را در همین منطقه تجربه کرده، اما توانسته با اتحاد و برادری اقتدار نظامی صدام را درهم بشکند و در نهایت هم همه دیدیم که سرنوشت صدام چه شد.
اگر برخی کشورهای عربی که تلاش دارند اقداماتی علیه ایران به خصوص مناطق عربنشین کشور انجام دهند تجربه تاریخی را مرور کنند، خواهند فهمید که اقتدار سیاسی ایران اجازه ایجاد ناامنی نخواهد داد.
امروز نسل جوان همان بعثیهایی که خواب تصرف خوزستان را در سر داشتند، بدون توجه به تاریخ و گذشته تصور میکنند از این ترقهبازیها میتوانند سود بجویند و دستاوردی سیاسی داشته باشند. آنها باید سرگذشت صدام را بار دیگر مرور کنند تا بدانند عواقب اقداماتشان سنگین خواهد بود.
رسانهها هم باید توجه کنند که در زمین رسانههای غربی بازی نکنند. پهلوان بزرگی همچون ایران با چنین وسعت و تاریخی وقتی سوزنی میخورد نباید چنین سروصدایی به راه بیندازد. اتفاقی که در اهواز رخ داده نه ارزش سیاسی، نه تبلیغی و نه نظامی دارد و رسانهها باید بر این موضوغ تاکید کنند تا تروریستها چنین تصوری نداشته باشند که اقدام موفقیتآمیزی انجام دادهاند.