س: لطفاً بهطور مختصر خودتان را برای خوانندگان معرفی نمایید.
ج: غلاممحمد زارعی هستم، نمایندۀ دو دورۀ مردمِ محترمِ شهرستانهای بویراحمد و دنا. اکنون در دورۀ دکتری در دانشگاه تربیتمدرس مشغول تحصیل هستم.
س: آقای زارعی شما خود را در کدام طیفِ سیاسی تعریف میکنید؟
ج: خطمشی ما از ابتدا در حوزۀ سیاسی یک مشیِ مردمی بوده و معتقدیم که مردم متشکّل از همۀ جریانهای سیاسی هستند که این جریانهای سیاسی بهدلیلِ ظرفیّت بالای مردم در کشور وجود داشته و مردم همواره همدیگر را دوست داشتهاند و باهم تعامل کردهاند و بر اساس مشیِ قرآنی رویکردها و نظرات ممکن است گوناگون باشد اما مِلاک این است که انسانها باهم در تعامل و همکاری سازنده باشند. ما از ابتدای فعالیّتهای سیاسی بعدازانقلاب در آن حضورداشتهایم و بعد از ورود امام به کشور، در استان جزءِ محدود افرادی بودیم که در جلسات و تحرکات سیاسی هم پا و همراستا با ملّت ایران و همۀ مبارزان قبل از انقلاب حضورداشتهایم. ما قبل از ورود امام سعی کردیم که این حرکات را شروع کنیم و بههرحال توفیق شد که ما از ابتدا در این مسیر قرار بگیریم. از ابتدا تا الآن، مسیرِ ما یک مشیِ اعتدالی و یک مشیِ مردمگرایانه بوده و با احترام به همه گروههای سیاسی و با احترام به آحاد مردم و با شناختی که از وظیفه و مسئولیّت خود در مقابلِ مردم، انقلاب و نظام داریم در این مسئولیّت متمرکز بوده و ادامه میدهیم.
س: تا یک مدتزمانی همه نیروهای انقلاب باهم بودند اما چه شد که فاصله بین گروهها و نیروهای انقلاب به وجود آمد و به بحث چپ و راست منجر گردید؟
ج: معتقدم که الآن هم همۀ نیروی انقلاب، همه باهم هستند.
س: ولی واقعیّت چیز دیگری است.
ج: خیر. بازهم تأکید میکنم همۀ کسانی که به این انقلاب و باورهای آن باور دارند در یک مسیر و باهم در یک جهت حرکت میکند، منتهی ممکن است روشهای حرکت در این مسیر متفاوت باشد که این یک امر طبیعی است خداوند هم فرموده است که ما انسانها را متفاوت خلق کردهایم. ببینید در دهۀ 1360 یک تفکّری بود با عنوان اقتصاد دولتی، بعضی معتقد بودند که دولت باید همۀ فعالیّتهای اقتصادی را در دست بگیرد و برای پیشبرد اهداف مردم با این رویکرد کارهای اجرایی و فعالیتهای سرمایهگذاری خودش را انجام دهد، بعضیها هم معتقد به اقتصادِ آزاد یا اقتصاد بازار بودند این دو تفکّر و این دو تا رویکرد باعث شد که بعضیها بهعنوانِ یک جریان و بعضی بهعنوان جریانی دیگر معرفی شوند و با شکلگیری جامعۀ روحانیّتِ مبارز و مجمع روحانیون مبارز بهواقع دو جریان همسو در مسیر انقلاب شکل گرفت.
س: درست بیان کردید. در یکزمانی که مقام معظّمِ رهبری، رئیسجمهور بودند و میرحسین موسوی هم نخستوزیر بودند و زمانی که نود نفر در مجلس به سردمداری روزنامۀ رسالت که آیتالله آذری قمی رهبری آن را داشتد با آقای میرحسین موسوی مخالفت کردند؛ که امام به آنها نامه را نوشتند شما باید حمایت کنید و بعد مطرح شد که آنها گفتند امام باید نود پوزهبند برای ما در مجلس بفرستد؛ و بعدازآن بود که امام فرمودند: «اینها نمیتوانند یک نانوایی را هم اداره کنند»؛ و این باعث موضعگیریهای سیاسی طیف راست در مقابل خطِ امام گردید. از آنموقع شما از کدام طیف حمایت کردید؟
ج: من در جریانِ این صحنه و این موضوع نیستم و این مطلب را هم بهخاطر هم ندارم.
س: بهخاطر ندارید یا نمیخواهید در آن وارد شوید. شما که عنوان کردید از اوّلِ انقلاب در همه صحنهها حضورداشتهاید؟
ج: بله درست است؛ و با اسم آذری قمی ذهن ما هم آشنایی دارد، اما این حادثه و این موضوع در ذهنم نیست، عرض میکنم که موضوع سؤالِ جنابعالی، علّت توسعهنیافتگی استان است مبتنی بر روانشناسی اجتماعی، که با این موضوعات کلیدی و سیاسی متفاوت است.
س: آقای زارعی شما سابقۀ حراست استانداری استان را داشتهاید، آیا شده است با بعضی از نیروها مخالفت کنید یا رد کنید؟
ج: بله. من سابقۀ حراست استانداری استان را داشتهام. ببینید وظایف حراست مربوط به خودِ دستگاه است مربوط به بیرون از دستگاه نیست، بنابراین حراستِ استانداری بنا به مفهوم این نیست که بیرون از دستگاه استانداری به توان نقشی را داشته باشد یا وظیفهای را انجام دهد و بیشتر و اساساً متمرکز بر مسئولیّتهای داخل است.
س: جناب آقای زارعی شما چهار دوره کاندیدای مجلس شورای اسلامی بودید، دو دوره موفق و دو دوره ناموفق بودهاید، در دورهای که موفق شدید اصلاحطلبها حمایت کردند. در دورۀ اوّل با کدام رویکرد وارد انتخابات شدید، مستقل، اصولگرا، یا اصلاحطلب؟
ج: در همۀ دورههایی که ما حضور پیداکردهایم در هر چهار دوره، مستقل در انتخابات حضور پیدا کردیم و در همین دورۀ گذشته که ما الآن در مسئولیّتِ آن هستیم اصولگرایان کاندیدای مشخّص داشتند، اصلاحطلبها هم کاندیدای مستقل داشتند و سایر کاندیداهای که در حوزۀ قومیّتی نیز حضور داشتند، ما هم بهعنوانِ کاندیدای مستقل نیز درصحنه بودیم.
س: بهنظرِ شما بهعنوانِ یک فرد مستقل چه تفاوتی بین اصولگرایان و اصلاحطلبها وجود دارد، هم در سیاست هم در فرهنگ هم در اقتصاد؟
ج: ببینید اینها رویکردهای سیاسی است و این مباحث هیچ ارتباطی با موضوع شما نیز ندارد و شما اگر نیز در رابطه با توسعهنیافتگیِ استان مطلب دارید بپرسید تا پاسخ داده شود.
س: یعنی شما سؤالاتِ توسعۀ سیاسی، توسعۀ اجتماعی و توسعۀ فرهنگی را در قالب توسعه نمیدانید و به آنها پاسخ نمیدهید؟
ج: ببینید من با شما و یا هر پژوهشگر اجتماعی دیگری در هر رسانهای حاضرم در این مباحث باهم مباحثه کنیم.
س: مسائل سیاسیِ استان در عدم توسعهنیافتگیِ استان نقش زیادی داشته است. بهایندلیل باید به آنها پرداخته شود.
ج: درست است. از بینِ دلایلِ توسعهنیافتگیِ استان، یکی از آنها سیاسی است.
س: درست است. یکی هم فرهنگی یکی هم اجتماعی یکی عمرانی و اقتصادی است. پس لطفاً باحوصله به سؤالات پاسخ دهید.
ج: خوب این را اگر شما میدانید چرا از من میپرسید؟
س: خوب میخواهم مردم با افکار شما در مورد توسعه آشنا شوند.
ج: خوشبختانه در سالهای بعدازانقلاب که بنده در مسئولیّتهای مختلف بودهام و همواره در کنار مردم و در بین مردم و همراه مردم بودهایم بهطور بسیار دقیق با افکار و اندیشه و رفتار و با کارکردهای بنده در حوزههای مختلف آشنایی دارند، خصوصاً در چهار دورهای که ما درصحنۀ رقابت انتخاباتی بودهایم، مواضع و دیدگاههایمان و همینطور برنامههایمان را همواره با مردم در میان گذاشتهایم و مردم فهیم هم با توجّه به این برنامهها و اهداف به بنده محبّت داشته و همکاری کردهاند.
س: من میخواهم که بحثِ ما علمیتر و تخصّصیتر جلو برود، شما الآن در قوۀ مقننه هستید و وظیفۀ قوۀ مقننه، قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون است. درسته؟
ج: ببینید بازهم سؤال شما در مورد موضوعِ توسعهیافتگی استان نیست.
س: آقای زارعی شما میتوانید جواب ندهید به این سؤالها؛ اما دقیقاً مربوط به توسعهیافتگی و یا توسعهنیافتگی هستند.
ج: من جواب میدهم ولی سؤالهای شما در موردبحث اصلیِ ما نیست.
س: پژوهشی توسط یکی از اساتید دانشگاه گیلان و همکارشان، در مورد علّلِ توسعهنیافتگیِ استان انجام گرفته است و در مجلۀ اقتصادی توسعۀ منطقهای در تابستان سال 1396 نیز منتشر شده است، به موانعِ توسعهیافتگیِ استان ازلحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریّتی پرداخته است؛ و یکی از موانعِ توسعه در استان را عزلونصب زیاد مدیران خرد و کلان بر اساس مسائل قومی، فرهنگی و دخالت نمایندگان در عزلونصب مدیران دانسته است؟
ج: شما خودتان هم که باشید همین کار را انجام میدهید، آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند؛ مسأله این است که ما وقتی میخواهیم اهدافی را تعریف کنیم، برنامههایی داریم. آن برنامهها را متناسب با زمان و موقعیّتها و ظرفیّتهایی که وجود دارد، باید به دست آدمهایی بدهند که آن برنامهها را قبول داشته باشند. ببینید وقتی در کشور، جریانهای سیاسی سرکار میآیند و خود شما هم عضو یک جریان سیاسی بوده و هستید، درزمانی که در جریان سیاسی بودید، همۀ افراد آن جریان در مسئولیّتهای سیاسی حضور داشتند؛ و حتّی اجازۀ حضور سایرین را نمیدادید، جریان مقابلِ شما هم این کار را هم میکرد و این یک چیزِ طبیعی هست، من نمیگویم که این کار بیاِشکال است.
س: ببینید ما میخواهیم این ضعفها را بررسی کنیم.
ج: ما به دنبال شایستهسالاری هستیم و این شایستهسالاری را شما گاهی اوقات شاید مارک قومیّت به آن بزنید، مارکِ جریانی به آن بزنید، یا برچسب دیگری به آن بزنید، نه ما به دنبال شایستهسالاری هستیم.
س: آقای زارعی آن سؤالی که شما فرمودید مربوط به بحثِ توسعهنیافتگی نمیشود. همینجا خودش را نشان داد. وقتی میگوییم مسائل سیاسی و فرهنگی اثرگذارند؛ یعنی اینکه وقتی نمایندهای انتخاب میشود باید به تصویب قوانین و نظارت درست بر اجرای قوانین بپردازد؛ اما نمایندهها میآیند و برای حفظ منافع و موقعیّت خود، قوانین را زیر پا میگذارند.
ج: اتفاقاً این حرفِ شما بار حقوقی دارد و اگر من الآن علیه شما طرحِ دعوا کنم، شما مجرم هستید.
س: تهدید میکنید؟ اگر طرحِ دعوا کنید، من متّهم هستم نه مجرم (با خنده)؛ این یعنی عدمِ توسعۀ سیاسی و فرهنگی.
ج: ببینید شما نباید بدونِ دلیل، حرفی بزنید.
س: من دلیل دارم و میتوانم در هر محکمهای هم جواب بدهم.
ج: این اصلاً ربطی به توسعهنیافتگی ندارد.
س: من بهعنوانِکسی که کار او پژوهش است، عرض میکنم و بر اساس پژوهش به این نتیجه رسیدهام. جالب آن است که محقّقینِ پژوهش مورد استناد، اهل استان نبوده و عضو هیئتعلمی دانشگاه گیلان هستند.
ج: ببینید پژوهش باید در یک چهارچوب علمی، هدفمند و مستقل باشد و اینکه شما بیایید یک سؤال را از من بپرسید و پشت آن سؤال اهداف و اغراضِ شخصی را پشت آن سؤال قرار دهید، کاملاً بیصداقتی است.
س: این سؤالات مربوط به شخصِ شما نیست و مربوط به همۀ کسانی است که نماینده بودهاند یا مسئول بودهاند و شما هم بر اساس مسئولیّتِ خودتان باید پاسخگو باشید.
س: من سؤال میپرسم و شما میتوانید بگویید که من به این سؤال پاسخ میدهم و یا نمیدهم.
ج: من به همۀ سؤالات پاسخ میدهم، منتهی سؤالاتی که مرتبط با موضوع باشد.
س: عدم درک و استنباطِ صحیح شرایط روز توسّط مدیران ارشد استان نیز یکی از دلایل توسعهنیافتگیِ استان در پژوهش موردنظر بوده است.
ج: من کاری به گفتۀ دیگری ندارم.
س: این گفتۀ دیگران نیست؛ نتیجۀ یک پژوهش علمی و دانشگاهی است.
ج: من پژوهش را قبول ندارم. حرفی را که خودم میزنم و آن را بر مبنای عقلی و منطقی و شرعی با توجّه به زمینههایی که وجود دارد جواب میدهم و جوابِ بنده هم ممکن است برای خیلیها قابلقبول نباشد.
س: خوب این میشود تجربۀ فردی، نه تجربۀ علمی؛ که دقیقاً همین، یکی از دلایل توسعهنیافتگی است.
ج: شما دارید از من سؤال میکنید و به من نگفتهاید بروم پژوهش کنم و جواب پژوهش آن را بیاورم و از من دارید سؤال میکنید و نظر من را میپرسید.
س: آیا قبول ندارید که نمایندگان در کار قوۀ مجریّه دخالت میکنند؟
ج: نخیر
س: شما وقتی را به روستاها و شهرستانها میروید آیا قولِ پروژه نمیدهید؟ کلنگزنی نمیکنید؟ افتتاح نمیکنید؟ پس کار قوۀ مجریّه چیست؟ آیا این دخالت نیست؟
ج: بله. توسعۀ هر شهرستان و هر استان یک بخش است و بخش مهمِّ آن بر اساس برنامهها و اهدافی که نمایندگان پیگیری میکنند باید جلو برود. خوب ببینید شما، اگر نماینده پیگیری نکند، وظایف نظارتیاش چه میشود!
س: نماینده باید نظارت کند که هر وقت کاری از ریلِ قانون خارج شد، تذکّر دهد، بازخواست کند، استیضاح کند.
ج: شما نباید که همیشه بنشینید و حرف بزنید و معترض باشید باید اهلِ عمل هم باشید. باید دنبال پروژه بروید. ببینید ما وقتی نُطق در مجلس داریم، معنی نُطق این است که خواستهها و مطالبات مردم را از مسئولین درخواست کنیم و این فقط با حرف بهجایی نمیرسد؛ باید عملاً رفت و دنبال کرد.
دوّم؛ اینکه وقتی نمایندگانِ مجلس باید بر اساس قانون اساسی به وزیر رأیِ اعتماد بدهند یعنی رأی و نظر و انتخاب بهاصطلاح نماینده و یک فردی که از طرف دولت انتخاب میشود تا وزیر باشد، آیا در انتخاب استاندار و مدیران کل نباید نقش داشته باشد؟
س: باید نقشِ نظارتی داشته باشد و نه انتصاب کردن مدیران. اگر هم معرفی میکند باید بهترینها را معرفی کند نه طرفدارانِ خودش را.
ج: ببینید من گفتم بر اساس شایستهسالاری.
س: شایستهسالاری در نگاهِ شما نمایندگان این است که اوّل به نماینده رأی داده باشد.
ج: ببینید کسی که نه حرفِ نماینده، نه اندیشۀ نماینده، نه راهِ نماینده را و نه خودِ نماینده را قبول ندارد، نماینده چطور از آن حمایت کند؟ ما در این دوره هم که بودیم سعی کردیم عناصری را هم که از شایستگی از توانمندی از کارآمدی برخورد دارند ما همچنان با آنها همکاری میکنیم و نمونههای زیادی را هم داریم.
س: ببینید من این سؤالاتی را که خدمت شما مطرح میکنم نتیجۀ پژوهشی است که دخالت نمایندگان در انتصابها را عامل توسعهنیافتگی میداند.
ج: بازهم شما گفتید پژوهش. اصلاً من به تحقیقاتی که انجام شده کاری ندارم. شما سؤالات خود را از من بپرسید. شما بهعنوانِ یک محقّقِ آزاد میآیید از من سؤال میکنید؛ شما بهعنوانِ نمایندۀ مردم، بهعنوانِ یک کارشناس، بهعنوانِ یک کسی که در این جامعه مسئولیّت دارد، یا نظر دارد یا حتّی بهعنوانِ عامۀ مردم، بنده میخواهم از شما یک سؤال کنم. راه توسعهیافتگی استان چیست؟ شما سؤال را بپرسید؛ ممکن است این فردی که رفته و پژوهش انجام داده بر اساس مفروضات ذهنیِ خودش باشد. ممکن است خودش اهدافِ دیگری نیز داشته است. من به آن کار ندارم، من آن را میخوانم اگر دیدم خوب هست میپذیرم و اگر دیدم خوب نیست نمیپذیرم. من مقالۀ شما و افراد مختلف را میخوانم و به علم هم احترام میگذارم ولی هرکدام از آن را که با ذائقه، با درک و تجاربِ بنده، سازگاری دارد میپذیرم.