خبردنا - دکتر اسلام ذوالقدرپور؛ یک سیاستگذاری کارآمد در زمان مناسب و بر اساس شرایط خاصی تدوین و اجرایی میشود تا به سامانمندی امور عمومی یا امری خاص منجر شود. در سیاستگذاری در حالت بحران که بیشتر بر مدیریت و کنترل بحران تمرکز دارد، سعی میشود تا دامنه و پیامدهای یک بحران کنترل شده یا کاهش داده شود.
سیاستگذاریها بیشتر بر تغییر و بهبود شرایط کنونی دلالت دارند و نه حفظ وضع موجود. سیاستگذاری در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالمللی که بیشتر بر اساس آرمانطلبی حاکمان استوار است، دارای گستردهترین ساحت سیاستگذاری است که خود پیامد حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... یک کشور بوده و پیوستگی شدیدی با این حوزهها دارند.
سیاستگذاری خارجی ایران را میتوان یکی از حوزههایی دانست که تا حدود زیادی به صورت انحصاری و خارج از نیازها و تمایل شهروندان این کشور توسط حاکمان، تدوین و اجرایی شده و بسیاری از شهروندان نیز از چنین سیاستها و سیاستگذارانش به شدت ناخشنود هستند.
برجستهترین جلوه سیاستگذاری خارجی ایران طی چند دهه اخیر را میتوان چگونگی روابط با آمریکا دانست که از یک سیاست تعامل نزدیک و متحدین استراتژیک در دوران پهلوی به دو دشمن راهبردی در دوران جمهوری اسلامی، چرخش داشته است. این چرخش سیاست خارجی دو کشور را میتوان پیامد سیاستگذاری انقلابی، احساسی و آرمانگرایانه ایران در نظام جمهوری اسلامی قلمداد نمود.
سیاست درگیری و دشمنی میان ایران و آمریکا طی ۴۰ سال اخیر به یک بحران و مسئلهای پیچیده تبدیل شده است که دارای پیامدهای منطقهای و جهانی بیشماری بوده و به خصوص مشکلات و رنجهای زیادی برای ایران و ایرانیان به همراه داشته است.
با وجود دشمنیها و کشمکشهای لفظی و حتی فیزیکی دو کشور که درگیری فیزیکی آن دارای ابعاد خاصی مانند: سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران، کمک به صدام علیه ایران، تثبیت و افزایش تحریمهای اقتصادی و ... تا شهادت سردار قاسم سلیمانی بوده است، همواره و در سختترین موقعیتها نیز مذاکره میان ایران و آمریکا برقرار بوده است.
طی چند سال اخیر و بعد از توافق نه چندان استوار برجام که از سوی دولت دونالد ترامپ نیز مورد عنادورزی قرار گرفته است، با وجود اصرارهای تبلیغاتی و حتی نمایشی دولت آمریکا برای مذاکره مستقیم و بدون پیششرط با ایران، اما مسئولین ایران از هرگونه مذاکره مستقیم با دولت ترامپ، دوری جسته و اصرار بر احیای برجام دارند.
اکنون در شرایط بسیار بحرانی و یکی از بزنگاههای تاریخی ایران طی چند دهه و بلکه یک سده اخیر، بار دیگر بیماری واگیر، فراگیر و جهانشمول کروناویروس موجب شده است تا مذاکره مستقیم و برقراری تعامل میان ایران و آمریکا برای آینده ایرن و شهروندانش به شدت ضروری گردد.
برخی مؤلفههای ضرورت مذاکره مستقیم و برقراری مجدد تعاملی شکننده و حتی تعامل مسلح میان ایران و آمریکا را میتوان چنین برشمرد:
یکم - کروناویروس در خدمت تحریمهای ایران: تحریمهای آمریکا علیه ایران که با برجام دچار نوعی نهفتگی یا کمای ظاهری شده بودند با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، گامبهگام از کما خارج شده و حتی بسیار شدیدتر از گذشته (قبل از برجام) علیه ایران اعمال شدند.
تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران چنان شدید و سنگین بودند که به تحریمهای فلج کننده مشهور شده و به صراحت میتوان گفت که اقتصاد ایران را زمینگیر نموده است. فرجام تحریمهای فلج کننده علیه ایران که بعد از فروپاشی صنعت نفت ایران حتی به حوزه غذا و دارو نیز تسری داده شدند، موجب نگرانی و ناخشنودی شدید شهروندان ایرانی شده است.
در حالی که ایران و شهروندانش به سختی درگیر تحریمها و بحرانهای ناشی از آن بودند، ظهور و فراگیری کروناویروس در ایران سبب افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران و افزایش نارضایتی و ناخشنودی شهروندان ایران شد. در واقع میتوان گفت که کروناویروس در خدمت اثربخشی تحریمهای آمریکا علیه ایران قرار گرفته است.
دوم - تحریم و قرنطینه داخلی و بینالمللی ایران: طی چند ماه اخیر ایران و شهروندانش در محدودیتهای بسیاری گرفتار بودند که بیشتر ناشی از همان تحریمهای فراگیر آمریکا علیه ایران بود که توسط دیگر کشورهای جهان نیز اجرا میشدند. محدودیتهایی مانند: بستن حسابهای بانکی ایرانیان در چین، مالزی، سنگاپور، ایتالیا و ...، محدودیت و ممنوعیت سفر ایرانیان به بسیاری از کشورها، ... و حتی ممنوعیت صادرات غذا و دارو به ایران که توسط کشورهایی مانند مالزی و کره جنوبی نیز اجرایی شدند.
به صراحت میتوان گفت که تا قبل از ظهور و قدرتنمایی کرونا در ایران، شهروندان ایرانی و حتی کشور ایران به دلیل تحریمهای فلج کننده امریکا در نوعی از قرنطینه همهجانبه جهانی قرار داشت، به نحوی که دکتر حسن روحانی در نامه خود به سران برخی کشورها اعتراف نمودند: "بیش از ۱۰۰ اقدام تحریمی علیه ملت و دولت ایران اجرا و حدود ۱۲۰۰ شخص و موجودیت ایرانی در فهرست تحریم قرار گرفتند"؛ و اکنون با ظهور پرقدرت کروناویروس و همهگیری آن در ایران، معجونی از تحریم و قرنطینه بر علیه ایران و ایرانیان ساخته شده که بسیار خطرناک و ترسناک میباشد.
سوم – اشتیاق ترامپ به مذاکره و توافق با دشمنان: دونالد ترامپ طی دوره ریاست جمهوری خود نشان داده است که اشتیاق شدیدی به مذاکره و توافق با دشمنان دیرینه آمریکا دارد و برای کسب پرستیژ داخلی و بینالملی برای خود، عاشق مذاکره و توافق با دشمنان راهبردی آمریکا میباشد.
جلوه بارز این اشتیاق ترامپ را میتوان در مذاکره با رهبر کره شمالی و حتی مذاکره با گروه طالبان و توافق با این دشمن سرسخت آمریکا به خوبی مشاهده نمود.
ترامپ با وجود برقراری و تشدید تحریمهای فلج کننده علیه ایران، همواره و در مناسبتهای مختلف مانند: زمان برگزاری اجلاس سران مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بعد از حمله ایران به پایگاه نظامی آمریکایی عین الاسد، ... و حتی در زمان همهگیری کرونا در هفته گذشته نیز از مذاکره مستقیم یا کمک به ایران سخن گفته است.
با توجه به اینکه ترامپ در سال پایانی دوره اول ریاست جمهوری خود قرار دارد و از سوی رقیبان دمکرات و حتی همحزبیهای خود مورد حمله قرار گرفته است، مذاکره با ایران و حتی دادن امتیازات بیشتر به ایران، یک پیروزی بزرگ برای وی قلمداد میگردد.
چهارم- تضاد رفتاری مسئولین ایران در تعامل با آمریکا: مسئولین ارشد ایران که در سیاستگذاری سیاست خارجی ایران سهیم هستند، در زمینه روابط ایران و آمریکا دچار نوعی تناقض و تضاد فکری و رفتاری هستند. این مسئولین از یکسو هرگونه مذاکره با دولت ترامپ را انکار میکنند و از سوی دیگر به دنبال رفع و لغو تحریمهای آمریکا علیه کشور خود هستند!
عدم اعتماد به دولت آمریکا و به ویژه دونالد ترامپ را میتوان تنها دلیل یا بهانه اصلی مسئولین ایرانی برای عدم مذاکره با دولت ترامپ محسوب نمود که البته دلیلی ناموجه میباشد، زیرا حتی دولت باراک اوباما که یکی از دولتهای برقرار کننده برجام بود نیز چندان به برجام و تعهدات آن پایبند نبود.
با وجود اعلام مکرر عدم مذاکره با آمریکا از سوی مسئولین ایران، از سوی دیگر سخنان مسئولین دولت ایران و حتی شخص رئیس جمهور ایران در مورد شرط "اجرای برجام و لغو تحریمهای ایران" برای مذاکره با آمریکا را میتوان نوعی تلاش برای برقراری مذاکره و دیدار مسئولین ارشد دو کشور محسوب نمود که البته عوارض کمتری برای دولت بسیار شکننده حسن روحانی دارد.
پنجم- فرسایش توان و تابآوری شهروندان و نهادهای ایران: فشار حداکثری آمریکا علیه ایران که تحریمهای فراگیر و فلج کننده را در دستورکار قرار داده بود با بیماری کرونا، ترکیبی بسیار خطرناک را ساختهاند که اصل حاکمیت ایران را تهدید مینماید.
همزمانی، همراهی و ائتلاف تحریمهای فراگیر و کرونای واگیر موجب شده است تا بسیاری از شهروندان ایران نسبت به شرایط بحرانی اقتصاد کشور خود و نیز تشدید بحران ناشی از بیماری کرونا که خود یکی از پیامدهای تحریمهای غذایی و دارویی آمریکا علیه ایران است، بسیار حساس شده و حکم به ناتوانی و ناکارآمدی حاکمان ایران و حتی ناکارآمدی اصل نظام جمهوری اسلامی بدهند!
واگیری گسترده کرونا و فراگیری تحریمهای فلجکننده علیه ایران که بر اساس ادعای دکتر حسن روحانی رئیس جمهور ایران، "ظرف کمتر از دو سال گذشته در حدود ۲۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد ایران خسارت مستقیم وارده آورده است"، موجب شده تا توان شهروندان برای پذیرش و تحمل وضعیت کنونی به شدت کاهش یافته و تابآوری شهروندان و حتی نهادهای سیاسی، اجتماعی و ... کشور نیز دچار فرسایشی بیسابقه گردد که ایران و جامعه ایرانی را نشانه گرفته است.
ششم- تعطیلی مجلس ایران: یکی مؤلفههای ضرورت مذاکره فوری و تعامل با آمریکا و البته اقبال مساعد دولت روحانی را میتوان تعطیلی کنونی مجلس دهم و از سوی دیگر فرصت حدود ۳ ماهه دولت تا تشکیل مجلس یازدهم دانست که شرایطی فراهم ساخته است تا دولت و سیاستگذاران ارشد کشور با دغدغه کمتری نسبت به مخالفت مجلس کنونی و مجلس متمایز آینده، با آمریکا به مذاکره مستقیم مجدد بپردازد.
هفتم- مذاکره با اشراف حضرت آیتالله خامنهای: یکی دیگر از مؤلفههای ضرورت تسریع در انجام مذاکرات و برقراری تعامل (حتی تعامل مسلح) با آمریکا را میتوان دوراندیشی وضعیت رهبران کنونی و آینده کشور دانست.
با توجه به واگذاری مذاکرات و روابط با آمریکا به آینده نامشخص را باید یک سیاست خطرناک دانست. زیرا برقراری مذاکره و تعامل با آمریکا زیر نظر و با هدایت آیتالله خامنهای بسیار اثربخشتر و راحتتر از انجام این فرآیند در آینده میباشد.
آرزومندی مسئولین ایرانی برای مذاکره و برقراری روابط با آمریکا را میتوان در نامهنگاری اخیر دکتر ظریف وزیر خارجه ایران با آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد و وزیران خارجه کشورهای سراسر جهان و حتی گفتگوی تلفنی با وزیر خارجه انگلیس و درخواست از وی جهت عدم رعایت تحریمهای آمریکا برای مبارزه بهتر با بیماری کرونا به خوبی مشاهده نمود. نامهنگاری دکتر حسن روحانی رئیس جمهور ایران با سران بسیاری از دیگر کشورها که طی همین هفته گذشته و با اوج گرفتن بحران کرونا بود، نشان میدهد که مذاکره و برقراری تعامل با تمامی کشورهای جهان و به خصوص آمریکا به یک ضرورت اجتنابناپذیر برای ایران تبدیل شده است.
در حالی که واگیری کروناویروس در سراسر جهان، نظام بینالمللی را به یک اورژانس آشفته تبدیل نموده و نوعی وابستگی متقابل در سراسر جهان ایجاد نموده است، فرصت بسیار مناسب و شاید بینظیری ایجاد شده است تا دولت ایران بتواند با توسل به واگیری و فراگیری کروناویروس، ضمن رعایت اصل استقلال و عزت ایران، به مذاکره بدون پیششرط با آمریکا اقدام نماید.
بسیاری از فرصتهای مذاکره مستقیم ایران و امریکا طی سال ۱۳۹۸ از دست رفتند، فرصتهایی مانند پیشنهاد کمک آمریکا به ایران در سیل فروردین، پیشنهاد دیدار و مذاکره حسن روحانی و ترامپ در نیویورک، ... همین فرصتهای سوخته شده موجب شدند تا شرایط بسیار نامطلوبی برای ایران ایجاد گردد، شرایطی مانند: اعتراضات و آشوبهای عراق و لبنان، اعتراضات خونین آبانماه ایران که ناشی از افزایش قیمت بنزین و مشکلات تحریم بود، ترور سردار قاسم سلیمانی، سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی و ... که ضربات سنگینی به منافع ایران در حوزه داخلی و در سطح بینالمللی وارد ساختند.
آنچه اکنون باید مورد توجه سیاستگذاران ایران قرار گیرد، بسیار فراتر از وظایف و اختیارات وزارت امورخارجه ایران میباشد. ضرورت سیاست مذاکره فوری برای تعامل (حتی تعامل مسلح) با آمریکا که بازتاب حالت انفجاری شرایط ایران و ناشی از همزمانی و ائتلاف بحرانهای تحریم، سقوط شدید قیمت نفت و کروناویروس علیه موجودیت و استقلال ایران میباشد و باید در سطحی فراتر از دستگاه دیپلماسی دولت مورد توافق و اجرا قرار گیرد.
نباید فراموش نمود که هر چه فرصتهای کنونی را از دست بدهیم، باید در شرایطی بدتر به مذاکره با آمریکا بپردازیم. اگر قبل از حوادث اعتراضی عراق و اعتراضات آبان ماه ایران، به مذاکره با آمریکا اقدام شده بود، وضعیت منطقهای و داخلی ایران به نحوی بود که ایران میتوانست امتیازات بیشتری کسب نموده و چنین دچار بحران نگردد. اگر فرصت کنونی مذاکرات کروناویروس را نیز از دست بدهیم، باید در شرایطی بسیار بدتر وارد مذاکره با آمریکا شویم.
شرایط کنونی در حال از پای درآوردن شهروندان ایرانی است، بنابراین در کنار برخی نامهنگاریهای وزیر خارجه و رئیس جمهور ایران با سران چین، روسیه و ...، چرخشی اساسی در سیاست خارجی ایران و حرکت در مسیر مذاکره و تعامل با آمریکا، اصلی الزامی و بسیار ضروری میباشد. چرخشی که اصل بنیادین حفظ ایران و شهروندانش را در پوشش مذاکره برای رفع بحران جهانی کروناویروس و مقابله نرمتر با سیاستگذاریهای بسیار مخرب آمریکا مقدور میسازد.