به روز شده در: ۲۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۵
کد خبر: ۵۳۹۵
|
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۰
گفتگوی خواندنی با اولین دانشگاهی کهگیلویه و بویراحمد / بخش چهارم :
من هیچ وقت برای خودم چیزی نخواستم و دنبال این نبودم که بگویم چیزی می خواهم یا نمی خواهم. از من شناخت داشتند و اگر نیاز داشتند حتما استفاده می کردند. درست همانند مهندس "جوهری" استاندار وقت که برای ساخت بیمارستان از من کمک گرفت
حح

خبردنا - سید ابوالحسن حسینی نیک - عادل علیبازی : گفتگوی خواندنی اولین دانشگاهی " کهگیلویه و بویراحمدی " با استقبال مخاطبان این پایگاه خبری روبرو شده است .

به گزارش " خبردنا " دکتر "عطا صالحی پور تلچگاه" اولین " کهگیلویه و بویراحمدی " که به دانشگاه راه یافته بود در گفتگوی دوساعته اختصاصی با این پایگاه اطلاع رسانی از سالهای دور استان و تحصیل و کار و ... خاطرات خواندنی و بسیار جذابی را بازگو کرد .

دکتر " صالحی پور " متخصص جراحی عمومی است که با عشقی بی نظیر و ماندگار از زادگاهش و لهجه لری یاد می کرد که در این مصاحبه جذاب خواهید خواند .

بخش های "اول ، دوم و سوم " این گفتگو روزهای قبل در این پایگاه خبری منتشر شده و آنچه می خوانیم بخش چهارم این گفتگو است .

بخش های بعدی این گفتگو خواندنی را روز های آینده در همین پایگاه اطلاع رسانی منتشر خواهد شد.

******

** بعد از انقلاب کجا رفتید؟

قبل از جنگ برای درمان چشم های دخترم به اروپا رفتم. ابتدا برلین بودم و بعد به هامبورگ رفتم. فردای روزی که به هامبورگ رفته بودم وقتی برای صرف صبحانه به رستوران هتل رفتم خانم هتلدار به انگلیسی از من پرسید اخبار را شنیده ای؟ من هم پاسخ دادم اخبار اینجا آلمانی است و من هم زبان آلمانی بلد نیستم.

از آن خانم پرسیدم مگر خبری شده است؟ گفت بله. عراق با 140 هواپیمای جنگی به ایران حمله کرده است. با خرمشهر و آبادان تماس تلفنی برقرار کردم ولی ارتباط تلفنی قطع شده بود.

خانمم و دو فرزندم با من بودند از من پرسیدند تصمیم ات چیست؟ گفتم من باید به ایران برگردم. در ایران درس خواندم و تخصص گرفتم و الان که به من نیاز دارند باید به ایران برگردم. اینها را که گفتم خانواده ام هم گفتند که ما هم با شما می آییم.

فرودگاه بسته بود. با هواپیما به ترکیه آمدیم و بعد از یک شب اقامت در ترکیه بلیط اتوبوس گرفتیم و از آنکارا تا مرز ایران را با اتوبوس آمدیم. جاده بسیار خطرناک و خرابی داشت. یک شب را روی مرز خوابیدیم و فردا از مرز رد شدیم و با یک ماشین تا میدان آزادی تهران آمدیم.مصیبت زیادی کشیدیم تا رسیدیم.

منزل خواهرم تهرانپارس بود. خانواده ام را به منزل خواهرم در فلکه سوم تهران پارس بردم و گفتم من باید سریعاً به جنوب بروم. پروازی نبود و اجباراً با اتوبوس به شیراز رفتم. آنجا خودم را معرفی کردم و گفتم که پزشک هستم و می خواهم به جبهه بروم. اتوبس های حامل رزمندگان جا نداشت. ولی یکی از افرادی که در اتوبوس بود وقتی فهمید من پزشکم بلند شد و گفت جای من بشینید و من تا گچساران با آنها رفتم و گچساران پیاده شدم.

یک خودرو شورلت هشت سیلندر داشتم که در گچساران بود.یکی از عموزاده ها ما را به آبادان برد. در ماهشهر بنزین تمام کردیم . به شهربانی رفتم و از رئیس شهربانی که از دوستانم بود بنزین گرفتم و سفارش کردم که برگشتن هم به عموزاده ام بنزین دهد و راه افتادیم تا به مقر فرماندهی آبادان رسیدیم و خودم را معرفی کردیم.

10 مهرماه سال 59 خود را معرفی کردم و به طبابت در بیمارستان صحرایی پرداختم. رزمندگان زیادی را عمل کردم .

** بعد از جنگ به تهران آمدید؟

سال 67 به تهران آمدم و در تهرانپارس ساکن شدم. البته سالی یک ماه به جنوب می فتم تا به آسیب دیدگان جنگ کمک کنم. دوران جنگ خیلی خاطره انگیز شد.

** آیا بعد از اینکه به تهران آمدید برای کار به کهگیلویه و بویراحمد رفتید؟

خیر. کسی از ما سراغی نگرفت.

** زمانی که هیچ امکاناتی در کهگیلویه و بویراحمد نبود شما سختی رفتن به "پراشکفت" و مناطق صعب العبور را تحمل کردید تا به مردم کمک کنید،آیا اکنون که امکانات استان در زمینه پزشکی بیشتر شده است بهتر نبود به استان برگردید؟

من هیچ وقت برای خودم چیزی نخواستم و دنبال این نبودم که بگویم چیزی می خواهم یا نمی خواهم. از من شناخت داشتند و اگر نیاز داشتند حتما استفاده می کردند. درست همانند مهندس "جوهری" استاندار وقت که برای ساخت بیمارستان از من کمک گرفت.



** شما در بین خاطراتتان از تیمسار "علیزاده " نام بردید، نام "علیزاده" در کهگیلویه و بویراحمد ماندگار شده است. ایشان کجایی بودند و چرا در کهگیلویه و بویراحمد ماندگار شده است؟

تیمسار "علیزاده" اصالتا تهرانی بود و لهجه تهرانی داشت. من وقتی که کلاس ششم بودم در اهواز با وی آشنا شدم. "علیزاده" ابتدا بخشدار نظامی کهگیلویه و بویراحمد شد و بعد فرمانده کل. پس از کهگیلویه و بویراحمد نیز استاندار کردستان شد. فکر نکنم کسی از وی خاطره بدی داشته باشد.

** رفتارش چگونه بود؟

ارتشی بود و نوکر شاه. یکبار تیمسار "علیزاده" همراه سرلشکر "ریاحی" وزیر کشارزی به گچساران آمده بود. در آن روز ها هم ملخ به مزارعه کشاورزی گچساران حمله کرده بود. سرلشکر ریاحی از یکی از کدخدا های منطقه پرسید کدخدا چه خبر؟ گفت" اگر تو ترسی همی کلو رو و بین بوری همه کار سیمو کردیه" (اگر شما توانستید این ملخ ها را از بین ببرید همه کار برای ما کرده اید.) سرلشکر ریاحی لری بلد نبود و از تیسمار "علیزاده " پرسید چه می گوید و چون وی لری بلد بود برایش ترجمه کرد و کلی خندید.



** با کدام یک از خوانین آن زمان کهگیلویه و بویراحمد در ارتباط بودید؟

با مرحوم "محمد علی خان خلیلی بهمئی" در ارتباط بودم. مرد خوش برخوردی بود.سرطان داشت خیلی به وی کمک کردم .

آقای "محمد خان اقبال" که شهردار گچساران هم بود را می شناختم.

** منصورخان باشتی چطور بود؟

مالک بود. سرش گرم کار خودش بود. با زمان جلو نیامد. من یکبار با وی بحثم شد. به وی گفتم که به نفع مردم کنار بروید گفت آمدی من را نصیحت کنی . گفتم:

من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم / تو خواه از سخنم پندگیر و خواه ملال

گفتم کاری کن که مردم جواب سلام بچه هایت را بدهند .


پایان بخش چهارم **** ادامه دارد
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
1
1
پول امتحان کنکورشو منصورخان باشتی به همراه هزینه های تحصیل پرداخت میکرد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۲/۱۹
0
3
درودبرمنصورخان که حتی برسرجانش باحکومت مصالحه نکرد
ناشناس
|
Canada
|
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۲
1
4
تا جائی که من دکتر و ملک منصورخان باشتی را به خوبی میشناسم نمیدونم از چه زمانی صحبت میکنند از زمانی که تحت حمایت خان تحصیل میکردند ویا اینکه زمانی که همه نوکران خان نوکر پادشاه شده بودند؟
باشت
|
Hong Kong
|
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۱
2
4
مردم نه تنها جواب سلام فرزندان خان را می دهند بلکه آرزوی دیدار آنها را دارند
سپهر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۱/۱۹
0
2
حیف بزرگان ایل باوقار واصیل باشت باوی یکی ازطوایف افتخارافرین ایران میباشد،همچون ملک منصورخان باشتی ودیگران بزرگان ایل درهیچ جا هیچ خاطره یازندگی نامه ثبت وظبت نشده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۱
1
1
در خواب هم نميبيني كه جسارت همچين برخوردي را با ملك منصور خان نيك منش داشته باشي
آریا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۹
0
1
مرحوم منصور خان رو جمهوری اسلامی اعدام نکرد چند نفر قبل از رسیدن به دادگاه اون مرد بزرگ رو.ترور کردند ،که البته خانواده محترمش اسامی آنها رو میدانند
نام:
ایمیل:
* نظر: