به روز شده در: ۲۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۵
کد خبر: ۶۳۳۳
|
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۲
در مسجد صاحب الزمان(عج) و بیرون از آن جمعت زیادی از مردم آماده حرکت شدند. ژاندارمری و عوامل ساواک مسلحانه حمله نمودند و بلندگوی مسجد که از آن شعار پخش می­شد را هدف گلوله قرار دادند و خاموش کردند.
خبردنا- سید ابوالحسن حسینی نیک:

"شهید سید نجف بلادیان از طبقه بازار در مسجد شهیدان مورد اصابت گلوله و در راه اعزام به بهبهان به شهادت رسیدند. شهید امیرحسین کیامرثی از طبقه کارگر" جلوی سینما، شهید غریب پرویزی از طبقه کارگر، شهید سید مذکور پارسی دانشجو، شهید محمد فراشبندی دانش آموز جلوی مسجد شهیدان و شهید حسین امینی دانش­آموز، روبروی فرمانداری سابق در محل فعلی کانون جوانان بسیج به شهادت رسیدند. البته شهید رحمت الله بشارت" از دیگر جوانان برومند گچساران همزمان در تظاهرات مردم قم هم به شهادت رسید.

همانگونه که در بخش 1و 2 این پژوهش اشاره شد از زمان کشف نفت در لایه آسماری گچساران و بدنبال آن شکل گیری هویت اقتصادی و سیاسی این منطقه، جریانهای فکری و سیاسی نسبتا زیادی در گچساران تا بهمن 1357 فعال بودند.

این گروه ها در سال های اولیه خود به صورت پراکنده و غیر ساماندهی شده و بیشتر در قالب کلاسهای تفسیر قرآن و نهج البلاغه شروع شد و در کنار آن هم بحث­های سیاسی، ظلم و ستم رژیم پهلوی و دستورات امام (ره) نیز مطرح می ­شد.

با آگاه شدن مقامات حکومتی و ساواک گچساران از نیت این افراد، آقای بهبهانی را به ماموریت خارج از شهر (مناطق نفتی رگ­سفید، بی­بی­حکیمه و...) فرستادند و سایر افراد را زیر فشار قرار دادند. بدین ترتیب این گروهها مجبور شدند دامنه فعالیت خود را صرفا محدود به داخل گچساران نکند، بلکه به دیگر نقاط استان و کشور گسترش دهند. عده­ای نقش پشتیبانی - حمایتی و تعدادی دیگر هم نقش میدان داری داشتند که هیچ موقع صحنه را خالی از مبارزه نگذاشتند.

قیام خونین 19 آبان 1357 گچساران نقطفه عطفی در تاریخ/بخش سوم+عکس

از این رو، از طبقه روحانیون، شهید حجه­الاسلام محمد تقی بشارت، از طبقه بازار، شهید بلادیان و حاج محمد ابراهیم شریعتی، از طبقه فرهنگیان دانشجویان و دانش ­آموزان و پرسنل شرکت نفت، محمد­زید بهبهانی و بهرام تاجگردون حلقه اتصال تمامی این گروه­ها شدند.

در این مدت، فضا تا حدودی التهاب آمیز و تنش­زا مثل آتش زیر خاکستر بود. فعالین انقلابی با برنامه ­ریزی و هماهنگی منسجم ­تر در قالب پخش اعلامیه و سخنرانی در تظاهرات و راهپیمایی مبارزات خود را علنی و با رهبریت افراد فوق با مقامات حکومتی و ساواک کج دار و مریض درگیر بودند.

تا اینکه با توجه به حوادث سال 1356 و اوج گیری تظاهرات مردم قم، تهران، تبریز و برپایی چهلم شهدای این شهرها و همزمانی آن با ماه رمضان و محرم به عنوان یک کاتالیزور عمل کرد و باعث ایجاد تحرک و موج انقلابی غیر قابل مهار در سراسر کشور و به تبع آن تمام مردم گچساران از قبیل: روحانیون، بازاریان، فرهنگیان، دانشگاهیان و دانش ­آموزان و پرسنل شرکت نفت شد.

مساجد صاحب الزمان، بیت العباس و شهیدان (جامع) هم که در قلب بازار گچساران واقع شده بودند محل تجمع مردم و به نوعی پیوند سه طبقه روحانیون، بازاریان، دانشگاهیان ودانش­ آموزان بودند. گروه­های انقلابی از یک طرف بین خود تنش­­های داشتند و از طرف دیگر با عوامل حکومت و ساواک به شدت درگیر بودند به گونه­ای که قیام خونین 19 آبان 1357 مردم گچساران نقطه عطف این درگیری­ها بود.

نیمه ­های ماه رمضان سال 1357 با پخش اعلامیه و پیام های امام (ره) و سردادن شعارهای الله اکبر،لا اله الا الله ونهضت ما حسینی ست رهبر ما خمینی ست، ساواک به وحشت افتاد. می­ خواستند مجالس را تعطیل کنند ولی با توجه به اهمیت ماه رمضان و ازدحام جمعیت موفق نشدند.

ساواک بوسیله بعضی از وابستگان خود به روحانیون فشار می­ آوردند تا مطالب تحریک کننده و خلاف میل آنها گفته نشود ولی آنها زیر بار نرفتند. در چنین شرایطی بود که نیروهای نظامی از استان­های خوزستان و فارس به گچساران آمده تا اوضاع را کنترل نمایند.

نهایتا در روز عید فطر 1357 جمعیت زیادی از زن و مرد برای اقامه نماز عید در مسجد صاحب الزمان(عج) جمع شدند. عده­ای از نیروهای مسلح ضد شورش مسجد را محاصره کرده و مانع حرکت جمعی مردم به خارج شهر که قصد ادای نماز را داشتند، شدند. در اثر اعتراض مردم و تدبیر دست اندرکاران، به شرط آن که نمازگزاران شعار ندهند اجازه حرکت از سوی ماموران رژیم پهلوی داده شد.[1]


عکس قدیم گچساران

بالاخرهنماز عیدفطر برای اولین بار نه فقط در گچساران بلکه در استان به صورت گسترده در فضای باز (روبروی هنرستان طالقانی و جنب استخر شهدای فعلی) همزمان با نماز عید فطر تهران (به امامت آیت الله شهید مفتح) با جمعیت انبوه و پرشکوه نمازگزاران توسط "حجت الاسلام معلمی" و خطبه خوانی "حجت الاسلام مصباحی مقدم" انجام گرفت. بعد از نماز؛ جمعیت شروع به شعار دادن نمودند و به طرف شهر حرکت کردند و نیروهای نظامی با تعقیب جمعیت و تیراندازی هوایی مردم را متفرق نمودند.

بدنبال این حرکت،2 نفر از فرهنگیان مبارز که یکی از آنها بهرام تاجگردون و دیگری احتمالا آقای باغ سرداری توسط ساواک دستگیر و به زندان کمیته مشترک تهران اعزام و بعد از چند ماه آزاد شدند.

در همین ایام، در بوشهر به حمایت از امام خمینی (ره) و انقلاب، مردم تظاهرات کردند. شهید "مراحل" که خدمت سربازی خود را در بوشهر می­گذرانید، از دستور تیراندازی به تظاهرکنندگان بوشهری سرپیچی می­کند و به دستور فرمانده شهید می­شود. قرار شد مجلسی جهت شهادت آن بزرگوار در مسجد صاحب الزمان(عج) برگزار شود ولی ساواک مانع شد.[2]

در عین حال تعدادکمی از مردم خصوصا چند نفر از دانش آموزان و دانشجویان در مسجد حاضر شدند و فرصتی بدست آمد و آقای بهبهانی سخنان کوتاهی ایراد نمود و اولین تظاهرات خیابانی در گچساران شکل گرفت. پلاکاردی که به مناسبت چهلم شهدای یزد توسط دو دانشجوی دانشگاه شیراز تهیه شده بود، بالا رفت و در جلوی صف، جمع کوچکی حدود 30 نفر قرار گرفت.

این گروه با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحب الزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کرده و حوالی ساعت 2 بعدظهر که زمان تعطیلی ادارات، مدارس و اوج شلوغی بازار بود، مردم بهت ­زده و با نگرانی نظاره­ گر این حرکت جمعی بودند که یک مرتبه در مقابل مسجد شهیدان، استوار "کیانی" رئیس ژاندامری وقت گچساران به همراه چند مامور دیگر، آقای زید بهبهانی و چند جوان که از او محافظت می­کردند را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

قیام خونین 19 آبان 1357 گچساران نقطفه عطفی در تاریخ/بخش سوم+عکس

حاج ابراهیم شریعتی

حاج ابراهیم شریعتی یکی از بازریان صاحب نفوذ گچساران بیان کرد: موقعی به استوار کیانی گفتم : کار رژیم به آخر رسیده است اگر خواهان زندگی در این کشور هستید، کاری نکنید به دست مردم اعدام شوید که ناگهان شل شد و رفت.

از طرف دیگر این موضوع همزمان شد با فرمان حضرت امام (ره) برای پیوستن بازاریان سراسر کشور به حمایت از انقلاب که در این زمان، اصناف و بازاریان گچساران مغازه­ ها را بستند و ساواک تعدادی از بازاریان را تهدید کرد که مغازه­ ها را باز کنید. اما کسی زیر بار نرفت و همراه با سایر شهرهای کشور تظاهرات در گچساران ادامه پیدا کرد تا اینکه در یک روز پاییزی مردم برای چندمین بار جهت برپایی تظاهرات فراخوانده شدند. در مسجد صاحب الزمان(عج) و بیرون از آن جمعت زیادی از مردم آماده حرکت شدند. ژاندارمری و عوامل ساواک مسلحانه حمله نمودند و بلندگوی مسجد که از آن شعار پخش می­شد را هدف گلوله قرار دادند و خاموش کردند.

در این میان شهید بلادیان با شور و هیجان خاصی شعار می­داد و مردم را به ایستادگی فرا می­ خواند. گاز اشک­ آور پرتاب و چند نفر از جوانان مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفتند. از طرف دیگر، همزمان ساواک و ژاندامری، گروهی تقریبا 100 نفره از زنان بدکاره و افراد خلاف کار و بدنام شهر را جمع کرده و بر علیه تظاهرکنندگان شعار و سنگ پرانی می ­کردند.

زمانی که این اقدامات نتیجه نداد ماشین آتش نشانی را آوردند که مردم را با آب متفرق نمایند به محض باز کردن شیرآب، فشار آب ماموران آتش نشانی را به گوشه­ای پرتاب کرد و مجروح شدند و این مانند شکستی برای ماموران و بهانه­ ای برای خنده مردم شد.

فردای آن روز، یعنی 19 آبان سال 1357، همراه با اوج گیری مبارزات مردمی، از احاد مردم برای تظاهرات بزرگی دعوت شد به گونه­ ای که جمعیت زیادی در مسجد جامع (شهیدان) و بیرون آن حاضر شدند. شعارها فریادگونه به آسمان می­ رسید. سخنران­ها مردم را تقویت روحی داده و آنها را به پایداری و استقامت دعوت می­ نمودند.

نیروهای مسلح زیادی مسجد و جمعیت را محاصره و تهدید کردند که متفرق شوید. آقای زید بهبهانی به آنها هشدار داد که اگر تیراندازی کنید و خونی ریخته شود همه شما تیرباران خواهید شد. چون حکومت طاغوت روزهای آخر خود را می­ گذراند. سرانجام دژخیمان شاهنشاهی به مردم بی دفاع حمله کرده و با دستور فرماندهی خود، عده­ ای از جوانان رشید و فداکار گچساران را در داخل و جلوی مسجد به زیرآتش و شهید نمودند.[3]

مسجد شهیدان گچساران

"شهید سید نجف بلادیان از طبقه بازار در مسجد شهیدان مورد اصابت گلوله و در راه اعزام به بهبهان به شهادت رسیدند. شهید امیرحسین کیامرثی از طبقه کارگر" جلوی سینما، شهید غریب پرویزی از طبقه کارگر، شهید سید مذکور پارسی دانشجو، شهید محمد فراشبندی دانش آموز جلوی مسجد شهیدان و شهید حسین امینی دانش­آموز، روبروی فرمانداری سابق در محل فعلی کانون جوانان بسیج به شهادت رسیدند. البته شهید رحمت الله بشارت" از دیگر جوانان برومند گچساران همزمان در تظاهرات مردم قم هم به شهادت رسید.

به هر حال با توجه به مطالب مذکور و ترکیب شهدای فوق، نشان دهند این مهم است که پشت قیام خونین19 آبان 1357 مردم گچساران؛ طیف­های فکری، سیاسی، فرهنگی و قومی متنوعی اعم از : روحانیون، بازاریان، دانشجویان، دانش­ آموزان و کارگران یا لر،ترک، بهبهانی، اصفهانی، بختیاری و... وجود داشته است. البته این نکته را در ترکیب افراد دربند (زندان) آن ایام هم می­توان دید و این مهر تائیدی بر جامعیت یا مردمی بودن قیام خونین مردم گچساران می­باشد.

پیروزی انقلاب اسلامی 22 بهمن 1357

بعد از قیام خونین 19 آبان 57 مردم گچساران، جوانانی که این صحنه و جنایات دلخراش را دیدند تحریک شدند و به شرکت­ های نفتی چند ملیتی و آمریکایی حمله نمودند. دفاتر و ماشین­های آنان را به آتش کشیدند. بانک صادرات، سینما، اماکن مشروب فروشی را تخریب و آتش زدند. مامورین در تعقیب آنها چند نفر را زخمی کرده و شهر یکپارچه در شیون و عزا فرو رفت به گونه­ ای که مردم وحشت زده شده بودند.

"تیمسار نصیری" فرماندار نظامی در شهر گچساران حکومت نظامی اعلام کرده بود. تانکها و زره پوشان همه چهار راه­ها و اماکن حساس شهر و شرکت نفت را به محاصره درآورده بودند. نفربرهای زره پوش با نیروهای ضد شورش در رفت و آمد بودند.

در همین ایام بود که به دستور امام (ره) کارکنان صنعت نفت دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند بطوریکه که امام عزیز فرمودند:" اعتصاب کارکنان صنعت نفت و قطع صدور نفت به خارج کمر طاغوت را شکست ".

ساواک عده ­ای در حدود 30 نفر از بازاریان، فرهنگیان، کارکنان صنعت نفت، امام جماعت مسجد شهیدان(حجت الاسلام جزایری) را دستگیر و بعد از بازجویی­ها و تهدیدها، پرونده ­سازی نمودند و همه را با هواپیما به اهواز فرستادند. مجازات آنها را از اعدام، حبس ابد و از 5 تا10سال زندان تعیین نمودند.

این احکام را فقط دادگاه نظامی تایید و اجرا می­کرد به گونه­ ای که زندان کارون پر از جمعیت مبارزین انقلابی بود.[4] به عنوان مثال، آقای مختار باطولی کارمند شرکت نفت نقش زیادی در راهپیمایی ، تظاهرات و اعتصاب کارکنان شرکت نفت داشت که توسط ساواک دستگیر و به زندان کارون اهواز برده شد. ایشان در زندان هم بند دیگر انقلابیون گچسارانی از جمله آقایان:" زید بهبهانی، شریعتی، حاج عباس مختاری، بهرام تاجگردون، باغ­سرداری، رمضان عبدی نژاد آرویی و….." بود.

به هر حال، با فرا رسیدن ماه محرم و نهایتا روزهای تاسوعا و عاشورا؛ شور حسینی و انقلابی توام شد. چنان شور و هیجان عجیبی مردم گچساران را فرا گرفته بود که در حال نزول رحمت الهی مردم با لباس سیاه تظاهرات بی­ سابقه ­ای به راه انداختند. از زن و مرد، شهری و روستایی به ندای عاشورایی سرور و سالار شهیدان لبیک گفته و فریاد می زدند "هیهات من الذله" که شهر را به لرزه در آورده بود.

بدین­گونه که مزاحمت­ های ساواک و نیروهای نظامی دیگر مانعی در برگزاری تظاهرات نبود. همزمان فعالیت­های دانشجویان، فرهنگیان و دانش­آموزان در دانشگاه و مدارس صورت می­گرفت و برای اولین بار نمایشگاه کتابی در مسجد شهیدان توسط دانشجویان گچساران و بهبهان برپا شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت.

سرانجام رشادت­های انقلابی مردم گچساران در قاب خورشید 19 آبان ‌ماه1357 درحالی غروب کرد که عده‌ای از جوانان انقلابی گچساران به آسمان عروج کردند و طلوع انقلاب را ندیدند و این روز خونین، باشهادت 6 نفر از فرزندان خمینی کبیر(ره)، زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن‌1357 که در تاریخ جاودانه و ماندگار شدند.


شایان ذکر است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام خمینی(ره) دولت موقت بازرگان تشکیل شد. کمیته­های انقلاب در کشور برای حل و فصل امور مردم و حفظ امنیت شهرها راه­اندازی شد. در گچساران، حجت الاسلام شهید محمد تقی بشارت، محمدزید بهبهانی و بهرام تاجگردون کمیته انقلاب را تشکیل دادند و مدیریت شهر را بر عهده گرفتند. عده­ای از جوانان برای امنیت شهر و حفاظت از منابع و چاه­های نفت و ...تفنگ به دوش جانانه هم خدمت می­کردند.[5]

نتیجه گیری

انقلاب يك پديده كاملا" مردمی است. يعني وقوع آن بر نقش و حركت مستقيم مردم متكي است. انقلاب در ميان مردم و به وسيله آنها شروع و به فرجام مي­رسد و در نهايت نظام سياسي حاكم را تغيير مي ­دهد.

حركت انقلابي حركتي از پايين به بالاست. اينكه مي ­گوييم وقوع انقلاب متكي بر نقش مستقيم توده­ هاست بدين معنا نيست كه همه و بيشتر مردم در انقلاب شركت دارند بلكه به اين معناست كه دست كم گروهي قابل توجهي از مردم در انقلاب مشاركت نمايند و ديگران نيز عملا"به مخالفت با آن نپردازند و با سكوت خود به آن رضايت دهند اما در انقلاب ايران تقريبا"همه مردم شركت داشتند. یا به نوعی می­توان گفت: شروع و جرقه انقلاب اسلامی ایران توسط طبقه متوسط شهرنشین آن روز کشور زده شد که قیام خونین 19 آبان 1357مردم گچساران بیشتر نشئت گرفته از همین طبقه بود.

به هر حال با توجه به نگارش این متن به نظر می­رسد چند عامل اساسی، برای اینکه؛ چرا شهرستان گچساران یکی از نقاط مهم و ثقل جریان­های سیاسی به خصوص نهضت انقلاب اسلامی نه فقط در استان؛ بلکه جنوب کشور قرار گرفت عبارتند از:

1.بی­شک از زمان کشف نفت توسط شرکت انگلیسی دارسی و مهندس آمریکایی این شرکت به نام "رینولدز" (1908م/1287 ش) در منطقه مسجد سلیمان خوزستان، به جرات می­توان گفت: این ماده بدبو نقش مهمی در معادلات سیاست داخلی و خارجی کشور ایران به خصوص بعد از ملی شدن صنعت نفت داشته است.

از این رو، انگلیسی­ها بعد از اکتشاف و استخراج نفت، نیاز به مکانی برای استراحت­ گاه و رفاهیات خود و خانواده­ اشان بودند که منطقه شرکت نفت فعلی گچساران را نهایتا انتخاب وزیر ساخت­های اولیه­ را برای استقرارشان راه اندازی کردند.


به گونه­ای که بعدها باعث توسعه و گسترش زیر ساخت­های اداری در گچساران و در واقع استان کهگیلویه و بویراحمد شد. به عنوان مثال اولین درمانگاه سرپائی ( دکتر روحی) و بیمارستان، اولین سینمای خصوصی (مالک آن غریب دیزجانی قشقایی داماد سرهنگ یوسف عنقا)، فرودگاه شرکت نفت، زمین­های ورزشی به خصوص هاکی، باغ گلف و... بیشتر در این مقطع زمانی در گچساران یا دوگنبدان قدیم احداث شد. [6]


به همین خاطر است که شهرستان گچساران تا حدود زیادی در استان قطب هنری، ورزشی و... شناخته می­ شود. به عنوان مثال در تائید مطلب فوق، در سال 1338 فرمانداری کوه­ گیلویه در چرام راه اندازی گردید و اولین شهرستان که در استان دایر گردید چرام بود که بعد از غائله 1342 به دهدشت منتقل شد، لیکن مدت اندکی از انتقال فرمانداری نگذشته بود که جهت تاسیس و دایر نمودن اولین ادارات (مسکن عمران فرهنگ و آموزش و پرورش) نیاز به ساختمان دولتی بود .

قیام خونین 19 آبان 1357 گچساران نقطفه عطفی در تاریخ/بخش سوم+عکس

از این رو به گچساران که از نظر شهری پیشرفته تر بود و شرکت نفت در آنجا ساختمان­هایی بنا نموده بود منتقل شد. در همین سال آقای ابوالحسن نخعی به عنوان اولین رئیس اداره فرهنگ در گچساران انتخاب شد. بعد از مدت زمان کمی در همین سال به اداره کل فرهنگ تبدیل شد و آقای ابوالحسن عاملی به عنوان اولین مدیر کل آموزش و پرورش منصوب و شروع به کار نمود و این روند تا 12/1/1353 ادامه داشت و اقایان مصطفی لواسانی ، حشمتی ، عظیمی سجادی و رحیم شیوخ عنوان مدیر کل را در گچساران یدک کشیدند و از این تاریخ به بعد اداره کل آموزش و پرورش به یاسوج منتقل گردید .[7]

پس اگر برخی از کارشناسان تاریخ، دو جنگ تامرادی (1309 ) و گجستان ( 1342) را شناسنامه و هویت سیاسی استان می­ دانند، استخراج نفت از چاه شماره 18 لایه آسماری گچساران (1318) را می­توان نماد و هویت اقتصادی، فرهنگی، هنری، ورزشی و شهرنشینی مدرن استان دانست. زیرا فلسفه جدایی گچساران از خوزستان و الحاق آن به استان بیشتر به خاطر زدودن فقر و محرومیت از چهره مردم همیشه محروم اما شجاع منطقه کهگیلویه و بویراحمد بود.

قیام خونین 19 آبان 1357 گچساران نقطفه عطفی در تاریخ/بخش سوم+عکس


2. انگلیسی­ها برای استخراج نفت نیاز به نیروی انسانی داشتند که بخشی از این نیروی انسانی را مهندسین و تکنسین­ های بودند که به همراه خود یا از دیگر مناطق کشور آورده و تعدادی دیگر را به عنوان کارگر ساده (که بیشتر کارهای یدی را انجام می­دادند) از گچساران و سایر نقاط استان تامین می­ کردند. پس با توجه به موارد 1و 2، و تصاویر فوق، بین کشف نفت و توسعه مدرن شهری گچساران به لحاظ علمی رابطه معناداری وجود دارد.

3. با توجه به پیدایش نفت و تامین نیروی انسانی بومی و غیربومی و به دنبال آن توسعه شهر نشینی گچساران، بافت قومی، جمعیتی، فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژی شهرستان گچساران نسبت به سایر مناطق استان متفاوت و در واقع همگون نبود. بر این اساس می­توان گفت: باز بین اکتشاف نفت و تنوع قومی، فرهنگی، سیاسی و... در شهرستان گچساران به لحاظ علمی رابطه معناداری هم وجود دارد.

4. بعد از کشف و استخراج نفت برای اولین بار در استان سازمان ساواک (امنیت و اطلاعات) در شهرستان گچساران واقع در بیمارستان شهید رجایی امروز در ابتدای تپه رادک راه اندازی شد و مقامات کشوری از طریق این سازمان منطقه کهگیلویه و بویراحمد را کنترل می­ کردند.

5. در شهرستان گچساران به تبع نفت تقریبا از سال 1332 اولین انجمن­های کارگری و از سال 1350 اکثر احزاب آن روز کشور فعال و دفتر داشتند. به گونه­ای که ملک منصورخان باشتی چون دارای تحصیلات و هم چاه نفت در یکی از مناطق تحت تملک او حفر گردید از این راه نیز درآمد سرشاری کسب کرد و در مجموع به ثروتمندترین فرد منطقه کهگیلویه تبدیل شد.

بدین گونه برای دو بار، یکی بعداز جدایی حوزه انتخابی کهگیلویه از بهبهان، برای اولین بار در سال 1339 (مجلس بیستم) و دیگری در سال 1350 که حوزه انتخابیه کهگیلویه به دو حوزه کهگیلویه و بویراحمد تقسیم شد، منصورخان از حزب مردم در حوزه کهگیلویه نامزد نمایندگی دوره بیست سوم مجلس شورای ملی شد و در هر دو بار رقیبان او (که افرادی غیر بومی بودند) به نام حسین هاشمی (مجلس بیستم) و حبیب الله نصر (مجلس بیست سوم) از طرف حزب ایران نوین به مجلس برده شدند.[8] به همین خاطر (وجود نفت) گچساران محوریت خاصی نسبت به سایر مناطق استان در خصوص فعالیت گروه­­های سیاسی یا به نوعی نماد جریانهای فکری، سیاسی و... در منطقه محسوب می­شد.

این موضوع دقیقا هم دهه اول انقلاب اتفاق افتاد ؛ چون حاج بهرام تاجگردون[9] در متن جریان و نهضت انقلاب اسلامی قرار گرفته بود و با توجه چهره بومی و انقلابی خود، به عنوان اولین نماینده بومی استان راهی دوره اول مجلس شورای اسلامی شد( چون آقای قائمی منتخب مردم بویراحمد هم غیر بومی بود). البته آقای نجفی رهنانی[10] در دومین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان یک فرد غیربومی باز هم از همین شهرستان روانه مجلس شد.

یا شهید حجت­الاسلام محمد تقی بشارت[11] با کسب 36869 رای به نمایندگی مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب و در سال 1359 با اخذ 13898 رای (5/62 درصد آراء) توانست به عنوان نماینده مردم دهاقان و سمیرم به مجلس شورای اسلامی را یابد. همچنین محمد زید بهبهانی[12]از بندر ماهشهرانتخاب و روانه مجلس شد.[13] پس سه نفری که نقش اصلی را در جریان قبل از انقلاب در شهرستان گچساران ایفا کردند، به نوعی بعد از انقلاب هر سه به عنوان نماینده، به مجلس شورای اسلامی راه یافتند.

6. بر این اساس، از یک طرف افراد غیربومی که بیشتر در شرکت نفت و بازار گچسارن متمرکز بودند، با توجه به ارتباطاتی که با مناطق یا استان­های همجوار خود داشتند به نوعی حامل یکسری از اخبار و اطلاعات بودند که به مردم بومی منطقه انتقال می­دادند. به عنوان مثال شرکت "پارادیس" تبریز واقع در روستای آبشرین و پانصد دستگاه امروزی گچساران به خاطر پرسنل مذهبی و مومن خود این نقش را به خوبی ایفا می­کرد.

از طرف دیگر چون شرکت نفت گچساران با حومه نفتی خود، محل کار تعداد زیادی کارگر از اکثر نقاط استان بود؛ خود به خود به صورت زبانی یا شفاهی خیلی از اتفاقات آن روز کشور را به سراسراستان اشاعه و این موضوع به نوعی نقطه عطفی در قیام خونین 19 آبان و جهت تسریع وقوع انقلاب در 22 بهمن1357مردم گچساران شد.

پس به طور کلی می­توان، چنین نتیجه گرفت: بین کشف نفت و توسعه شهرنشینی گچساران، تاسیس ساواک، تشتت آراء و گروه­های سیاسی متنوع، قیام خونین 19 آبان 1357 و قرار گرفتن گچساران به عنوان یکی از نقاط ثقل سیاسی در استان و جنوب کشور به لحاظ علمی رابطه معناداری وجود دارد. یا به نوعی دیگر می­توان گفت: بین خط و مشی فکری و خطوط لوله نفت از گچساران تا مسجد سلیمان، اهواز، دزفول، آبادان و نهایتا خرمشهر هم رابطه معناداری به لحاظ سیاسی و ایدئولوژی می­باشد. نمونه بارز آن دامنه فعالیت گروه­های چریکی منصورون، مجاهدین خلق و توده­ای­ها درمناطق نامبرده، مهر تائیدی بر این ادعاست.

تذکر:

آنچه گفته شد مطالعه نگارنده از " تبیین تحولات تاریخی و ریشه­های قیام 19 آبان گچساران" بدون در نظر گرفتن تعصبات خاص است. امید است سایر محققان و اندیشمندان با نقد این مطلب بر باز شدن فضای بحث و گفتگو در خصوص مسائل تاریخی فراتر از مسائل قومی و قبیله ای و بصورت علمی و مستند با ذکر منبع و مرجع همت گمارند .از نقددوستان استقبال و در پژوهش های خود از آنان بهره می گیریم و همچنین از تمام کسانیکه به نوعی در این قیام نقش موثری داشته، اما به نوعی از قلم افتاده چون تعمدی در کار نبوده، عذر این نگارنده را بپذیرند.

«اگر نمی توانیم یک فکر درست ارائه نمائیم

لااقل در این مزرعه یک بیل بزنیم تا بستری برای جوانه زدن بذری آماده شود

"یا هنر توصیف تاریکی نیست؛ هنر روشن نمودن شمعی، برای پایان بخشیدن به تاریکی­هاست."



.مصاحبه با حاج محمدابراهیم شریعتی.[1]

. .مصاحبه با حاج محمدابراهیم شریعتی.[2]

. مصاحبه با محمد زید بهبهانی.[3]

. مصاحبه با حاج محمدابراهیم شریعتی.[4]

. مصاحبه با جلیل خواجوی.[5]

. موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران بخش نفت.[6]

. حسینی نیک، ابوالحسن، مقاله نسل اول و دوم فرهنگیان منطقه کهگیلویه و بویراحمد. ص 3.[7]

.تقوی مقدم، سید مصطفی، تاریخ سیاسی کهگیلویه،تهران، 1377، ص 420.[8]

1. بهرام تاج گردون متولد سال 1325 در شهرستان باشت است. وی دارای کارشناسی زیست شناسی از دانشگاه تهران و یک چهره فرهنگی و کاملا انقلابی که چندین بار قبل از انقلاب به خاطر فعلیتهایش ساواک وی را دستگیر و روانه زندان کرد. به گونه­ای که بعد از آزادی باز دست از فعالیتهای انفلابی خود بر نداشت و مجددا تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و ایشان مجبور شد سالهای نزدیک به انقلاب را در منطقه کاملا محروم "پیچاب و اشکفت شاه "شهرستان باشت زندگی کند. وی بعد از پیروزی انقلاب از سه نفر اصلی اعضای کمیته انقلاب و مدیرکل آموزش و پروش استان کهگیلویه و بویراحمد شد.

حاج بهرام تاجگردون در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که در سال 1358 برگزار شد سرانجام” ایشان” توانست به عنوان اولین نماینده بومی استان ( چون آقای قائمی در دوره اول مجلس شورای اسلامی به عنوان منتخب مردم حوزه بویراحمد هم غیر بومی بود) در دور اول رقابت های انتخاباتی با کسب52.5 درصد 39 هزار و 323 آراء ماخوذه یعنی 20 هزار و 650 رای پس از سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی راهی مجلس شود. این چهره انقلابی در 7 تیر ماه 1360 با توجه به بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین، زخمی و نهایتا بعد از چند روز بستری دربیمارستان جان سالم به در برد.

2. حسنعلی نجفی رهنانی ” 26 ساله از "نجف آباد ” استان اصفهان با مدرک ششم ابتدایی و سطح علوم حوزوی توانست با کسب 36 هزار و 631 رای از 71هزار و 160 رای ماخوذه که 51.5 درصد کل آراء را شامل می شد به مجلس راه یابد.راهیابی نجفی به دومین دوره مجلس شورای اسلامی نه برای خوش فرجامی  داشت و نه برای حامیانش در منطقه ! وی در جریان موضع گیری علیه قضیه مک فارلین در زمان حیات امام خمینی (ره ) به همراه تعداد دیگری از نمایندگان بد عمل کرد و چنان به محاق رفت که نام و نشانی از وی در مجلس و منطقه شنیده نشد و البته عمر سیاسی وی برای همیشه پایان یافت.

3. حجه­ الاسلام شهید محمد تقی بشارت نماینده امام خمینی (ره) در گچساران، رئیس کمیته انقلاب اسلامی گچساران، نمایندگی امام در جهاد سازندگی، سرپرستی بنیاد شهید و کمیته انقلاب اسلامی سمیرم را نیز بر عهده داشت. وی تا زمان شهادتش نزدیک به بیست ماه در سمت نماینده مردم دهاقان در کمیسیون تحقیق و نایب رئیس کمیسیون امور داخلی مجلس شورای اسلامی بود.

سرانجام شهید بشارت که با اتومبیل خود در حال عبور از خیابان صبای جنوبی تهران بود، به وسیله یک اتومبیل پژوی قرمز رنگ که سرنشینان آن را یک مرد وزن تشکیل می ­دادند، متوقف می­ شود و از سوی دیگر خیابان منافق دیگری که با پوشش فروشنده بسته در کمین او بود، با اسلحه یوزی این عالم جلیل القدر را هدف قرار داد و در حدود ساعت30/1 ظهر روز دوشنبه 7/10/1360 به شهادت رساند. البته دو تا از برادران این بزرگوار هم به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

3.محمد زید بهبهانی در روز بيست مهر ماه 1308در بندر ماهشهر، در خانواده‌اي ريشه‌دار و سنتی متولد شد. وی کارگر نقاشی در شرکت نفت و تحصیلاتش درحد متوسطه، تحصیلات حوزوی در حد اجتهاد مطلق و از سطح عالیه­ای در ادبیات حکمت و فلسفه برخوردار بود. محمدزید بهبهانی به خاطر سوابق مبارزاتی سیاسی با رژیم پهلوی،سال­ها تحت تعقیب دستگاه اهریمنی ساواک متحمل مجازات­ها، بازدداشت­های مکرر و تحت شکنجه و تبعید قرار گرفت. وی تا 37 سالگی در بندر ماهشهر بود و به خاطر جرم مبارزات ضد ستم شاهی به دوگنبدان بخش مرکزی شهرستان گچساران تبعید کردند که تا پیروزی انقلاب محکوم به اقامت اجباری در آن منطقه محکوم شد. فعالیت پیگیرانه در بر اندازی رژیم سلطنتی منجر به زندان رفتن او و نهایتا محکوم به مجازات اعدام شد. اما به علت سقوط رژیم ستم شاهی رأی مورد نظر اجرانشد. محمدزیدبهبهانی از اولین مبارزان سیاسی شهرستان گچساران در آن دوران بود .

با آن که بومی منطقه نبود اما تبعیدش به گچساران عرصه رشد اندیشه سیاسی افراد برجسته کنونی شد.فرمانداری گچساران، دادستانی انقلاب اسلامی استان کهکیلویه و بویراحمد، دادستانی شهرستان بهبهان، مدرس دانشگاه جندی شاپور و نمایندگی اولین دوره مجلس شورای اسلامی بندر ماهشهر از جمله مسئولیت­های انقلابی وسیاسی او بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی بود. انتشار کتاب­های "قلمرو شگفت انگیز علم از نظر قرآن"، "سوگنامه منظوم"، "پیام های قدسی ادب فارسی" و کتاب "خاطرات من" از تالیفات این مبارز انقلابی محسوب می­شود.

. کتاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بخش پژوهش­های مجلس شورای اسلامی.[13]

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
شیراز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۵
0
0
انصافا مطلب بسیار پربار یست به خصوص عکس های این متن خیلی چیزها رو روشن میکنه و من هم اصلا نمی دونستم چنین روزی را درگچساران این اتفاق افتاده.
نام:
ایمیل:
* نظر: