خبردنا - صابر کوکبی اصل : وقتی میگوییم کسی سیاست زده هست یعنی در هیچ حوزه ای تولیدگر و متخصص نیست و صرفا از رهگذر آب گل آلود چیزهایی برای خوراک روزانه اش صید می کنند ،این خوراک فرقی نمی کند که ماهی باشد یا چیزی دیگر .
آدم گرسنه سنگ هم می خورد و علت گرسنگی اش هم تنبلی و بی انگیزی او می باشد .تنبلی و بی انگیزگی ای که متاثر از ناتوانی و ناکارآمدی فکری و تخصصی اوست .البته این هم یک بیراهه ای نوپا برای معیشت تن است و از این جهت مورد نکوهش و مذمت نیست .بلکه از این جهت باید به این روش خرده گرفت که از بخت بد، این بیراهه سد راه انسان های شرافتمند ،دلسوز ، کارآمد و متخصص و حتما انقلابی شده است .
سیاست زدگی چونان فراگیر شده است که فرماندار جدید شهر ناخوشحال مان،بهمئی مستعد ،مهربان و مظلوم نیز برای فرار به جلو و به زعم خویش آزمون و خطا بدش نمیاید متوسل به تریبونی بی اساس شود تا مبادا او هم در این میهمانی سهمی به دست آورد .
سیاست زدگی نه تنها فرماندار شهر را در برگرفته بلکه قانون را نیز به تمسخر گرفته است و در این شرایط حتما تخصص و مسیولیت ها نیز به حاشیه می روند و سیاست زدگی خیال همه را راحت می کند ،به گونه ای که مردم برای مطالباتشان با دریافت کدهای بد دیگر مطالباتشان را از ادارات و نهادها و سازمان های قانونی کارآمد و ضروری نمی دانند وباید منتظر همایش های سالیانه باشند تا توقع ناچیزشان کمی پاسخ داده شود .
سیاست زدگی باعث ظهور همه ی پدیده های شوم می شود که متاسفانه روزی به حساب دولت تدبیر و امید بر می گردند و هزینه های سنگین را به بار خواهند آورد .و کاش مجالش میشد که ابعاد وسیع شوم بودنش را از جمیع جهات تبیین میکردم .
همایش که هایی که نه تدبیر دارند و نه هم امید .معلوم نیست یقه ی دولت را بگیریم یا مجلس و یا اشخاصی که تازه به دوران رسیده اند و هیچ ردی برای پاسخگویی از خودشان برجای نمی گذارند .
فرماندار که نماینده ی دولت محترم هست ذوق زده ی میکروفن است و گرفتار هیجانات کاذب و لذت های آنی است، به گونه ای که در مواجهه ی با چنین همایشی که تبدیل به غولی ترسناک شده است تاب و توانی ندارد و شدیدا منفعل و مغلوب این فضای کاذب و بی بنیه است ،نمایندگان مجلس هم که به رسم ادب و مرام همیشگی شان حضورشان همیشگی ،پرنگ و بی تاثیر هست ،اشخاص سیاست زده و صیاد و شکم گرسنه هم که طبق قرار درگیر سورو سات و برپایی هرچه شکیل تر شدن این پایکوبی برای خوش دستی هستند و مجال فکر کردن و پاسخگویی را بیش از پیش ندارند .اصلا کی به چهکسی و چرا باید پاسخگو باشد ؟
اسب ها برای بدرقه ی میهمانان مورد نظر و ویژه در حال شیهه کشیدن هستند و آوازه خوانان نیز در حال گرمی صدای خود تا همه چیز شکل واقعی و غیر تصنعی پیدا کند و مبادا که سهم و مزدشان کمتر از خوش دستی های پیشین بشود .توسعه ی بیچاره را کجای دل این همه چیز مشکوک و بی ارتباط بگذاریم .
به راستی چه کسی تا حالا به توسعه ی بهمئی برمبنای اصولی نظری و علمی ،اندیشیده است و در این راستا چکار کرده است ؟در تمام جاهای توسعه محور تلاش می کنند هر آن چیزی که سد راه توسعه می شود رااز میان بردارند ولی در بهمئی مظلومو صادق که نیاز اساسی و مبرم به توسعه ی همه جانبه دارد سدمحکمتری بنام سیاست زدگی غول پیکرتر و وحشتناک تر میشود .
از چه کسی باید مطالبه کرد و پاسخ خواست . از فرماندار میز و صندلی و ساختمان که اصلا می نمی خواهد چنین فرصت نابی را از دست بدهد یا نمایندگان و اشخاص محترمی که هر کدام داستان خاص خودشان را دارند .یا از آن اشخاص کم دان ، گرسنه و بی تخصص و وابسته .
فرماندار ذهن و فکر و روح بهمئی به راستی اگر فقط یک دقیقه تنها می شد و برخودش مسلط می شد و استدلال می کرد و در استدلال ها و تحلیل هایش سابقه ی این همایش ها را مدنظر میگرفت حتماقلب و ذهن پر از سوال نوجوانانی که با هزاران سوال در آستانه ی ورود به اجتماع هستند ، را به یاد می آورد و دست به چنین اقدامات موازی کارانه ی مصلحت اندیش و شومی نمی زد.
البته چنین فرمانداری هنوز زاده نشده است که چنین بزرگ وار و دوراندیش باشد .از این دولت محترم هم بعید است که چنان فرمانداران و مسولانی را تولید و تربیت کرده باشد .
به راستی تاریخ همواره کسانی را به یاد خواهد آورد که شکمشان را با توان و تخصصشان سیر کرده اند. درود بر کسانی که همواره به حرمت جوانی و دل شهیدان و مظلومیت جانبازان سرزمین مظلوم ایران راه شرافت را در پیش گرفته اند.