به روز شده در: ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۲
کد خبر: ۴۴۸۶۷
|
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۷
در هیچ بخشی از تاریخ ایران، پیشینه اسلامی و ایرانی و حتی انقلابی کشور، مذاکره با دولت‌ها و کشور‌های دیگر به عنوان امری ننگین معرفی نشده است.

خبردنا - دکتر اسلام ذوالقدرپور؛ یکی از جلوه‌های یک سیاستگذاری ناکارآمد و بلکه نادرست را می‌توان اصرار سیاستگذاران ارشد این سیاست‌ها بر ادامه سیاست‌های خود قلمداد نمود. چنین فرآیند سیاستگذاری اشتباه و ادامه آنها، موجب می‌شود تا خروج از این سیاستگذاری و کنار گذاشتن چنین سیاست‌هایی به شدت مشکل و حتی غیر ممکن جلوه داده شوند.

سیاستگذارانی که فراتر از جایگاه قانونی خود به سیاستگذاری می‌پردازند، به مرور زمان چنان در نقش‌های خیالی خود گرفتار می‌شوند که انگاره‌های ذهنی خود را به مثابه راهکار‌های نجات‌بخش تعریف نموده و یک کشور، منطقه یا جهان را دچار مشکل یا بحران می‌سازند. چنین سیاستگذاران و سیاست‌هایی در سراسر جهان حضور دارند و پیامد‌های سیاستگذاری ذهنی و خیالی آنان در نابسامانی‌های کنونی دنیا، نقش تأثیرگذاری دارد.
 
این سیاستگذاران نه‌تن‌ها منتقدین سیاست‌های خود را کم‌سواد، کم‌اطلاع، ... و حتی خائن می‌نامند، بلکه برای سرکوب و انزوای منتقدین و تحلیل‌های مخالف، به یک سیاست دیگر یعنی سیاست زدن "انگ و برچسپ" متوسل شده و هرگونه سیاست پیشنهادی منتقدین را ننگ و ننگین معرفی می‌نمایند!
 
سیاستگذاری که مبتنی بر اصل "حل یک معما، مسئله یا بحران به صورت همگانی یا دست جمعی" است،فرآیندی است که با جلب مشارکت شهروندان و نخبگان، از بروز و ظهور خطا و خسارت در اداره امور یک کشور و ... جلوگیری نموده یا این‌گونه اشتباهات و خسارات را کنترل نموده و کاهش می‌دهد. در چنین فرآیند سیاستگذاری با مشارکت جمعی است که همگان در نتایج سیاست‌ها سهیم هستند و سود و زیان حاصل از سیاستگذاری به عنوان یک برچسپ یا انگ علیه فرد یا گروهی به کار گرفته نمی‌شود؛ بنابراین در یک سیاستگذاری سامانمند و خِردگرا، فرآیند تدوین و اجرای سیاست‌ها به نحوی است که همه شهروندان در آن سهیم شده و ناکارآمدی و حتی شکست آن‌ها موجب شرمساری و ننگ عده‌ای خاص از سیاستگذاران نمی‌شود.
 
سیاستگذاری خارجی ایران و به ویژه روابط ایران و آمریکا طی ۴۰ سال اخیر به گونه‌ای بوده است که مسیری خلاف اصل مشارکت دست‌جمعی برای حل معمای روابط دو کشور را طی نموده و به صراحت می‌توان گفت که فرآیند مذاکره، تعامل و رابطه با آمریکا به عنوان یک دیپلماسی ننگ‌آور نیز شهرت یافته است.
 
دیپلماسی ننگ‌آور یا ننگ مذاکره با آمریکا که تبدیل به یک برچسپ یا انگ سیاسی به سیاستگذاران حاکم در هر کدام از دولت‌های ایران شده است، دارای مؤلفه‌های گوناگونی است که قدرت سیاستگذاری مناسب، کارآمد و اثربخش را از ایران سلب نموده است:

یکم- همیشه در حال مذاکره: اگر مذاکره یک ننگ است، چرا ایران با اغلب کشورها، دولت‌ها و حتی سازمان‌ها و نهاد‌های مختلف در سراسر جهان مذاکره می‌کند؟ نظام جمهوری اسلامی از همان آغاز فرآیند تشکیل شورای انقلاب که قبل از فروپاشی حکومت پهلوی بود، اصل مذاکره با سایر دولت‌ها و کشور‌ها را در دستورکار خود داشت. اما به مرور زمان با یک تغییر رویکرد و بر اثر برخی سیاست‌های انقلابی مانند صدور انقلاب، به جای مذاکره با دولت‌ها، به مذاکره با سازمان‌های مردمی در سراسر جهان متوسل گردید.
 
در هیچ بخشی از تاریخ ایران، پیشینه اسلامی و ایرانی و حتی انقلابی کشور، مذاکره با دولت‌ها و کشور‌های دیگر به عنوان امری ننگین معرفی نشده است. به نحوی که مذاکره با دولت آمریکا در مباحث مختلف طی چهل سال اخیر در ماجرای اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری اعضای آن توسط دانشجویان ایرانی، ماجرای مک فارلین، امور افغانستان، عراق و ... به خوبی قابل مشاهده هستند.
 
ایران همیشه در حال مذاکره با دیگر بازیگران نظام بین‌المللی می‌باشد و در این فرآیند از مذاکره با کوچک‌ترین کشور‌های دنیا تا بزرگ‌ترین کشور‌ها و طیف متنوعی از سازمان‌های ملی دیگر کشور‌ها (سازمان‌ها و نهاد‌های ملی کشورهایی، چون افغانستان، عراق، لبنان، ... حتی آمریکا) نیز چشم‌پوشی ننموده است.

دوم- سخت شدن خروج یا چرخش در سیاستگذاری: پافشاری و افراط در ادامه یک سیاست ناموفق یا ناخوشایند از سوی سیاستگذاران، سبب می‌شود تا تغییر، چرخش و خروج از این سیاست به مرور زمان سخت‌تر شده و حتی امری دردناک و ننگ‌آ‌ور جلوه داده شود!
 
اصرار و اغراق سیاستگذاران در موفقیت یک سیاست خاص، موجب می‌شود تا سیاستگذارن از پذیرش خطای خود در این سیاستگذاری، امتناع نموده و همچنان بر ادامه پیگیری و اجرای این سیاست پافشاری نمایند، زیرا خروج از این سیاست و بلکه کوچک‌ترین تغییر یا چرخش در این رویکرد را به عنوان یک ننگ و رسوایی برای خود قلمداد می‌نمایند.
 
در این شرایط است که حق تغییر، چرخش یا خروج از سیاستگذاری تقابل شدید با آمریکا از کارگزاران ایرانی سلب شده و هرگونه تغییر یا چرخش حتی ملایم در این سیاست به عنوان یک امر ننگین به دولت یا مجریان آن، برچسپ می‌شود. پیشینه و سابقه ننگین برای دولت و کارگزارانش ایجاد شده و موجب شرمساری حاکمیت در افکار عمومی شهروندان خویش و حتی افکار عمومی نظام بین‌المللی نیز می‌گردد.

سوم- ننگین‌ترین مذاکرات ایران: در حالی که بیشتر مسئولین و حتی کارشناسان ایرانی هرگونه مذاکره با آمریکا و به‌خصوص دولت دونالد ترامپ را کاری بیهوده و ننگین می‌دانند و برخی جلوه‌های آن‌را عدم پایبندی به معاهدات و به‌خصوص برجام، شهادت سردار قاسم سلیمانی، تحریم ایران و ... برمی‌شمارند، پیشینه چهل ساله عمر نظام جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که ایران مذاکرات و تعاملاتی بسیار عجیب‌تر و شگفت‌انگیزتر از مذاکره و تعامل با آمریکا داشته است.
 
مذاکره و تعامل با صدام حسین در اوج حملات عراق به ایران و در نهایت صلح ایران و عراق در حالی که عراق همچنان از طریق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به ایران حمله می‌نمود.
 
مذاکره و تعامل با آل‌سعود بعد از کشتار بی‌رحمانه زائرین ایرانی در مکه و حمایت همیشگی عربستان از دشمنان و گروه‌های تروریستی مخالف ایران.
 
مذاکره، تعامل و حتی حمایت از دولت رجب طیب اردوغان در برابر کودتای ۲۰۱۶ در حالی که بزرگ‌ترین خطر و دشمن منافع ایران در منطقه طی یک دهه اخیر را باید شخص اردوغان دانست که جنگ‌افروزی وی در سوریه همچنان ادامه دارد.
 
مذاکره و تعامل گسترده با گروه طالبان که عامل کشتار شیعیان، هزاره‌ها و دیگر طرفداران ایران در افغانستان بودند. شهادت دیپلمات‌های ایرانی در کنسولگری مزارشریف همچنان یکی از نقاط تاریک فعالیت طالبان است.
 
مذاکره، تعامل و مراودات نزدیک و مستمر ایران با انگلستان در حالی که اصل ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نیات و سیاست‌های انگلیس مربوط شده و تمام این رویداد‌ها به طور کامل بخشی از سیاستگذاری انگلیس برای ادامه تسلط بی‌رقیب بر ایران بود. ایران طی ۴۰ سال اخیر دخالت آمریکا در سرنگونی دولت دکتر مصدق را به عنوان یک جنایت بزرگ معرفی و تمام مشکلات هفت دهه اخیر را به آمریکا نسبت می‌دهد، در حالی که عامل اصلی مشکل نفت و ... ایران در دهه ۱۳۳۰ شمسی و قبل از آن، انگلستان بوده است و نه آمریکا.
 
مذاکره و تعامل با روسیه، فرانسه، قطر و ... که هر کدام در مقطعی از تاریخ و حتی طی همین چند سال اخیر به نحوی به منافع ایران و شهروندانش آسیب زده‌اند، ننگین محسوب نمی‌شود. اما مذاکره، تعامل و رابطه با آمریکا و حتی نیت ذهنی چنین سیاستی، ننگ قلمداد می‌گردد!
 
*
سیاست مقابله با آمریکا و عدم مذاکره، تعامل و برقراری روابط با این کشور که در سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹شمسی دارای جنبه تاکتیکی برای انقلاب اسلامی بود، در سال‌های بعدی چنان مورد اصرار و پافشاری برخی مسئولین ایرانی قرار گرفت که طی فرآیندی نادرست و سهوی به راهبرد سیاست خارجی ایران تبدیل شده است.

سخن گفتن یا نوشتن از مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی ایران یک امر ننگین و خیانت محسوب می‌گردد. زیرا تحریم‌های فلج کننده و فراگیر آمریکا علیه ایران و حتی اقدامات استکباری این کشور در شرایط شیوع کروناویروس و بستن تمام پنجره‌ها و منافذ اقتصادی، پولی و بانکی ایران و شهروندانش، پیشینه‌ای چنین سخت و سنگین در سیاست خارجی ایران نداشته است.

این وضعیت چنان سخت و سنگین شده است که حتی قوی‌ترین مقامات ایرانی طرفدار مذاکره و تعامل با آمریکا مانند دکتر محمدجواد ظریف، دکتر حسن روحانی و. را نیز ناتوان و به مقابله با آمریکا و مخالفت با مذاکره با این کشور مجبور ساخته است.

**
ننگین خواندن مذاکره با آمریکا می‌تواند دارای دو بُعد بسیار متفاوت باشد. این دو بُعد یا دیدگاه ننگ مذاکره و تعامل با آمریکا، در ایران چندان شفاف و آشکار مورد تحلیل قرار نگرفته است!

۱- اصل مذاکره و تعامل با آمریکا ننگ است.

۲- نتایج و پیامد‌های مذاکره و تعامل با آمریکا ننگ است.
 
رویکرد سیاستگذاری و سیاست خارجی ایران طی چهار دهه گذشته بیشتر بر ننگین خواندن هر گونه مذاکره، تعامل و روابط با آمریکا استوار بوده است. این سیاستگذاری به شدت بدبینانه بوده و بسیاری از موقیعت‌ها و فرصت‌های برقراری تعامل و رابطه مستقیم میان دو کشور (ایران و آمریکا) و ظرفیت‌های بزرگ پیشرفت را از ایران سلب نموده است؛ بنابراین روند سیاستگذاری خارجی ایران با برچسپ قرمز ننگ مذاکره با آمریکا، بر شَر مطلق پنداشتن آمریکا و نفی مطلق هرگونه تعامل سازنده و روابط شفاف یا آمریکا مبتنی بوده است. در حالی که با نگرش علمی و عقلانی، باید از نتایج و پیامد‌های ناخوشایند احتمالی مذاکره و روابط با آمریکا نگران بود و نه از اصل مذاکره و برقراری روابط با این کشور.
 
ایرانیان و به خصوص بسیاری از منتقدین و مخالفین روابط و مذاکره با امریکا به جای تحلیل پیامد‌ها و نتایج احتمالی اشتباه، ناخوشایند یا ننگین مذاکره با آمریکا، همچنان بر نفی مذاکره و تعامل با آمریکا اصرار نموده و همه مسیر‌ها و رویکرد‌های احتمالی مذاکره و تعامل با آمریکا را ننگ و ننگین قلمداد نموده جامعه را به انسداد مسیر مذاکره و تعامل با آمریکا تشویق می‌نمایند!
 
***
دوگانگی نفی هرگونه مذاکره و تعامل با آمریکا از سوی مسئولین و برخی شهروندان ایرانی و از سوی دیگر تلاش‌ها و درخواست‌های مکرر مسئولین ایران از دیگر کشور‌ها و نهاد‌های بین‌المللی برای تعلیق موقت بخشی از تحریم‌های فراگیر علیه ایران، نشان میدهد که دولت ایران در سیاستگذاری خارجی خود منفعل شده و قدرت سیاستگذاری سامانمند و کارآمد را از دست داده است.
 
بخش عمده‌ای از این نابسامانی سیاستگذاری خارجی ایران، پیامد ترس از برچسپ "ننگ مذاکره با آمریکا" است که جرأت و توان دولت، سیاستگذاران و کارگزارن سیاست خارجی کشور را سلب نموده و ایران را در بحران اقتصادی فراگیر کنونی که با بحران کروناویروس نیز تقویت شده است، فرو برده است.
 
به نظر می‌آید دیپلماسی با پوشش کروناویروس که می‌توانست راهگشای فرآیند مذاکره و تعامل ایران و آمریکا باشد نیز نتوانسته از فشار برچسپ "ننگ مذاکره با آمریکا" کاسته و دولت ایران را به مذاکره مستقیم با آمریکا ترغیب نماید. ننگ مذاکره و رابطه با آمریکا که اکنون اساس سیاست خارجی ایران شده است را باید انعکاس یک سیاستگذاری انحرافی دانست به جای یک تاکتیک، به راهبردی مقدس برای سیاستگذاران ایران تبدیل شده است.
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۲
0
0
جالتراینکه مطیع بی چون و چرای روسبه هستند
نام:
ایمیل:
* نظر: