خبردنا؛ اساسیترین مسئلهی که تمدن بشری را تاکنون مدیریت کرده است مفهوم اصیل و انسانی "صلح و دوستی" است. بی شک از رهگذر چنین اصلی خلاقیت روی میدهد. خلاقیت و نو آوری همان چیزی است که پایه و بنیاد "فرهنگ "است.
پس فرهنگ چیزی جز خلاقیت نیست و خلاقیت هم نسبتی دیرینه با صلح و دوستی دارد. با نگاهی ساده به پیشینه وپی تمدنهای برجسته تاریخ به وضوح ارتباط دومینووار صلح، خلاقیت و فرهنگ را دریافت میکنیم؛ و خواهیم دید که مانعی که باعث افول تمدنهای بشری شده است بی میلی یا بی توجهی به همین اصول بالاست که معلمان و محققان و بزرگان و دانشمندانی، چون "ویل دورانت "برای ما توضیح داده اند.
اینها را عرض کرده ام که ما ساکنین عزیز و مدعی قلعههای کهن و تاریخی بهمئی و طیبی بر اساس آن خودمان را ارزیابی و سنجشی تاریخی بکنیم تا بدانیم که اگر در آزمونها کهن، علمی، و تاریخی نمرهی قابل اعتنایی از معلم روزگار دریافت نکرده ایم علت حتما بی توجهی به چنین مفاهیم و محتوای ارزندهی است و این یعنی تنبلی و تمایل به تنبلی، که در این کارزار هیچ افتخاری طبیعتا نمیتواند باشد.
شاید عدهای بگویند ما دانش آموزان خوبی بودیم و مشکل از معلمان ماست که من هم نیز چونان شما به کلاس بدون معلم شایسته عادت کرده ام که بماند برای بعد از تاریخ!
به گزارش تاریخ مسئولیت اساسی بر عهدهی دانش آموزان مطالبه گر و دغدغهمند و صالح است.
متاسفانه ما مدعیان فرهنگی و اجتماعی باید بپذیریم و اقرار کنیم که روحیهی دانش پذیری و دانش آموزی مان مدت بسیار زیادی است که دچار اختلالات روحی بسیاری شده است و این روحیه احسن و قابل اعتنا نیست.
بر همین اساس باصدای بلند به عنوان به دانش آموز مطالبه گر امروزی و دغدغهمند که عمیقا طرفدار صلح و دوستی هستم فریاد میزنم عاملان واقعی فرهنگ و هنر را و تاکید میکنم که نمایشی جدید، فاخر با محتوای امروزی وعقلانی را به خورد تماشاگران ناب و بی نظیر و عزیز و مهربانمان بدهیم و در مرکز آن چند چیز مهمتر را مرور کنید، همچنین در ابتدای آن بگویید که هیچ انسانی بر دیگری برتری ندارد مگر اینکه او را هنری باشد. هنری که در جهت تقویت، تکثیر و انتشار عناوینی، چون صلح و دوستی قدم بردارد.
دست اندرکاران و مدعیان خوب فرهنگی ایل طیبی و بهمئی را به اجرای ایننمایش فاخر با محتوای فوق که همراه با نکوهش پلشتیها باشد صمیمانه فرا میخوانم و انتظار میرود با تماشاگرانمان دیالوگی عقلانی و به دور از هیجانات کاذب ویران کننده سامان بدهیم.
هنگام اجرای ایننمایش باشکوه و ضروری و تاثیر گذارتوجه خاصی به روحیهی مخاطبمان داشته باشیم. بدانیم که مخاطب نمایشمان خسته، زود رنج و هیجان زده است. لطفا خوب مخاطبمان را درک کنیم و بشناسیم تا بتوانیم بهترین حالتها و احساسات انسانی لازم را به ساحتش منتقل کنیم تا او عاشقتر شود صمیمی شود و به پالایش روانی از آلام دردمند زمانه بشود حتما او را به اوج لذت برسانیم در غیر اینصورت او هرگز رها نمیشود.
اهمیت این پالایش روانی و رهایی ذهنی این است که او حتمادر این وانفسا مرور میکند که انسانیت چیزی جز میل به دوستی و صلح نیست.
ما متاسفانه تماشاگران و مخاطبان بی نظیر نمایشمان را رها کرده ایم، او را مدیریت نکرده ایم تا خطرناک شده است. حتما به او یاد آوری کنید که بزرگترین ننگها و جنگهای تاریخ را کوجکترین و بی ارزشترین پدیدهها و موجودات مدیریت کرده اند.
در حین تدارکچنین نمایشی به خودت یاد آوری کن که نقش و رسالت تو به عنوان یک مدعی فرهنگی و اجتماعی چیست و آیا امروز به تنبلی و کم کاری خودت پی نبردهای؟
دست بجنبان و هر چه سریعتر دو شخصیت اصلی نمایشت، که همانا طیبی و بهمئی است را از دست شخصیتهای منفی اجتماعی به اوج شکوه و خودباوری و دوستی فرا بخوان چرا که در متن زندگی این دو قوم همه چیز روشن و سفید و ناب و قابل رشد و شکوفایی است.
نگذار تاریخ بیش از این تو را گلایه کنند. شکوه این تاریخ را مخدوش خواهد شد اگر به وظیفه ات عمل نکنی فرهنگی عزیز.
دوستدار دغدغه مند، صلح طلب وکم دان تمام جغرافیای لرتبار
صابر کوکبی اصل
کارشناس تئاتر و مجری تلویزیون