خبردنا - دکتر اسلام ذوالقدر پور : در دنیای پسامدرن کنونی که دانش و هنر به عنوان دو ابزار و ضرورت هر فرد یا جمع سیاستگذار کارآمد و اثربخش در مکاتب گوناکون در سراسر جهان مورد توجه و استفاده قرار میگیرد، هنوز هم بسیاری از مدیران و سیاستگذاران ایرانی تنها به داشتههای نهچندان عمیق علمی خود مغرور بوده و هنر درک و فهم حوزه سیاسی و بهخصوص درک تناسب قدرت، مناسبات و تعاملات بازیگران سیاسی را ندارند.
سطح پائین علمی برخی مدیران و ضعف اساسی آنان در کاربرد هنر سیاست در حوزه کاری خود، موجب ناکارآمدی، ضعف و در نهایت افول و شکست سنگین اینگونه مدیران سطح ملی در ایران خواهد شد.
استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهایی است که به علت ضعف علمی معدود مدیران و سیاستگذاران ملی خود و نداشتن هنر سیاسی آنان در بهرهبرداری هنرمندانه از فرصتهای کمیاب موجود، با دورهای از رکود و بلکه موج عمیقی از افول و عقبماندگی مواجه شده است.
معدود مدیران و سیاستگذاران ملی کهگیلویه و بویراحمد طی یک دهه اخیر نشان دادهاند که ضعفهایی عمیق در علم و هنر سیاسی دارند و این ضعف عمیق نیز سبب ناتوانی درک مناسبات قدرت شده است. اکنون در فصل پایانی سال 1399 در حالی که یکی از مدیران سطح ملی استان کهگیلویه و بویراحمد تا سه ماه قبل از بخت و شانس اول برای کسب وزارت برخواردار بودند، به علت عدم وجود و حضور تشکیلات کارآمد برای معرفی و حمایت از این گزینه توانمند وزارت، ظرفیت و قابلیت بالقوه کهگیلویه و بویراحمد برای کسب یک کرسی وزارت در دولت دوازدهم دچار سرگردانی و کمتوجهی شده و در نهایت علاوه بر عدم کسب جایگاه وزارت، این مدیر توانمند نیز از جایگاه معاونت وزارت نیز برکنار شدند!
دکتر "خداداد غریبپور " که طی شش ماه اول سال 1399 همواره به عنوان یکی از شانسهای اصلی برای وزارت صنایع، معادن و تجارت ( صمت ) معرفی و مورد نقد و بررسی قرار و در رسانههای کشور مطرح شدهاند، سرانجام نهتنها به عنوان وزیر صمت از سوی دولت به مجلس معرفی نشدند، بلکه حتی از معاونت وزارت صمت و ریاست شرکت ایمیدرو (سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران) نیز برکنار شدند.
علیرغم قابلیتها، بخت و شانس بسیار بالای دکتر غریب پور برای کسب این جایگاه وزارت، عدم وجود حامیان و پشتیبانان مقتدر در سطح ملی، معرفی مهندس غریبپور برای وزارت صمت در هالهای از ابهام قرار داشت، ایشان چندان مورد حمایت قرار نگرفته و سرانجام نیز با برکناری ایشان، ضربهای سنگین به سرمایه نیروی انسانی کارآمد کهگیلویه و بویراحمد وارد شد.
عدم موفقیت استان کهگیلویه و بویراحمد در کسب جایگاه وزارت در سالهای اخیر دارای دلایل و مؤلفههایی است که مهمترین آنها را میتوان نگاه بسته و ضد نخبهگرایی برخی مدیران ارشد و نمایندگان مجلس حوزه کهگیلویه و بویراحمد دانست که طی چند سال گذشته مدعی نقش و نفوذ ملی در ساختار سیاسی و اداری ایران بودند.
نگاه بسته و ضد نخبگان کهگیلویه و بویراحمدی که از سوی مدیران و برخی نمایندگان استان پیگیری شده و در نهایت ضمن حذف نخبگان استان، موجب افول و سرنگونی همین تعداد اندک مدیران و نمایندگان ملی کهگیلویه و بویراحمد نیز گردیده است را میتوان در فرآیند حذف سایر مدیران جوان، توانمند و کارآمد کهگیلویه و بویراحمدی در سطح ملی به خوبی مشاهده نمود.
فرآیند حذف نخبگان و مدیران سطح ملی کهگیلویه و بویراحمد که با حذف سید محمدعلی افشانی از شهرداری تهران آغاز گردید، با کنار زدن سید ضیاء هاشمی از چرخه وزارت علوم و تحقیقات ادامه یافته، موجب تضییع شایستگی نادر جنتی در سازمان امور مالیاتی کشور، حذف محسن لاویز از ساختار مدیریت ارشد وزارت نفت، ساسان دلاویز از سازمان پست ایران و در نهایت برکناری و عزل سید ضیاء هاشمی از خبرگزاری رسمی ایران "ایرنا" گردیده بود، با رد اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون وارد مرحلهای جدید شده و در پرده آخر خود به آخرین ایستگاه یعنی دوگانه تقویت یا حذف مهندس خداداد غریب پور رسیده بود که فرجام ناخوشایند آن برکناری مهندس غریب پور از جایگاه معاونت وزارت صمت بود.
حذف مدیران و نخبگان کهگیلویه بویراحمدی در سطح ملی طی چند سال اخیر را میتوان فرآیندی دانست که عاملان حذف نخبگان نیز خود در گرداب حذف گرفتار شده و سرنگون شدهاند. فرآیندی که تراژدی پایان تاریخ مدیران و سیاستگذاران ارشد کهگیلویه و بویراحمد دهه 1390 در سطح ملی را رقم زده است.
ادعای موفقیت و پیروزی در میان اینگونه مدیران و سیاستگذاران ارشد کهگیلویه و بویراحمدی چنان بود که در یک جلسه هماندیشی با آقای سید ضیاء هاشمی و در جمع برخی نخبگان حوزه خبر و رسانه در دفتر ایشان در خبرگزاری ایرنا، آقای هاشمی در پاسخ به سخنان اینجانب پیرامون همپوشانی و همسویی نظریه پایان تاریخ فرانسسیس فوکویاما و نظریه پایان تاریخ مدیران دهه 1390 کهگیلویه و بویراحمد در سطح ملی، مدعی شدند که اکنون آغاز دوران مدیران کهگیلویه و بویراحمدی در سطح ملی است.
این ادعای جناب سید ضیاء هاشمی در مورد آغاز باشکوه دوران مدیران سطح ملی کهگیلویه و بویراحمد، طی تنها یک فرآیند 2 ساله دچار نقض و ابطال گردیده و حتی خود آقای هاشمی را نیز در همان گرداب افول سرنگونی مدیریتی گرفتار ساخته به گونهای که ایشان با برکناری از مدیرعاملی مؤسسه ایرنا، چند ماه با پست رایزن فرهنگی ایران در حوزه اسکاندیناوی، در تهران در حال رایزنی بودند و البته که اعزام هم نشدند !
به صراحت میتوان گفت که تراژدی پایان تاریخ مدیران و سیاستگذاران ملی کهگیلویه و بویراحمد در دهه 1390 در آخرین فصل سال 1399 تکمیل شده و به صفحه آخر خود رسید، صفحهای که به دکتر غریبپور و احتمال وزارت ایشان اختصاص داشت و با برکناری این مدیر توانمند از معاونت وزارت صمت خود را نمایان ساخت، دورهای تراژیک از مدیریت ملی برای استان کهگیلویه و بویراحمد را ثبت نمود.
اکنون که تراژدی پایان مدیران و سیاستگذاران ملی کهگیلویه و بویراحمد تکمیل شده و همه امیدها برای ظهور مجدد مدیران ملی این استان به قرن 14 هجری شمسی و دولت آینده است، باید یک آسیب شناسی دقیق از عوامل و پیامدهای این فرآیند داشته باشیم.
تراژدی پایان تاریخ مدیران و سیاستگذاران ملی کهگیلویه و بویراحمد در سال 1399 که با عدم وزارت دکتر غریبپور نگران کننده بود با برکناری ایشان از معاونت وزارت صمت تکمیل و دردناکتر نیز گردید.
امیدواریم چرخه کنونی افول و سرنگونی مدیران ملی استان کهگیلویه و بویراحمد سبب بیداری برخی مدعیان سیاسی و اجتماعی استان و تغییر رهیافت و رویکرد کنونی آنان در تعامل و حمایت از نخبگان و نیروی انسانی توانمند کهگیلویه و بویراحمد گردد.