خبردنا - حمدالله مبشری؛ زبان تاریخ خیلی شفاف، دقیق، مستند؛ نیست! از آن روی هیچ حادثه تاریخی کلیتش حتمی وقطعی نیست؟! تمام وقایع و رویدادهای تاریخی قابل نقد میباشند! البته بین پدیدهای اجتماعی و تاریخی تفاوتهای وجود دارد.
خیلی پدیدهای تاریخ ضرورت پرداختن ندارند؟! چرا که مبنای فکری، ایدیولوژی، علمی و راستی آزمای ندارند؟! خاصه در نظامهای ملوک الطوایفی که قیامها وشورشها علیه حاکمیت مرکزی بودو قیام کنندگان به استیلای یکپارچگی وایجاد نظامات سیستمی اعتقاد نداشتند! بیشتر برای منافع جغرافیایی مورد نظر خود و نظام ارباب رعیتی وبهره کشی از مردم خود قیام میکردند؛ که نوعی خودکامگی خارج از چهار چوب دولت مرکزی بود. فلذا دولتهای مرکزی چارهای جز سرکوب آنها ندشتند؟! چراعمل انهانوعی هرج؛ مرج تلقی میشد؛ که باید آنرا سرکوب میکردند؟!
برای مثال اواخر دولت قجر ایران به سوی هرج؛ مرج پیش میرفت! لازمه قانونمندی تحکم رضاخانی بود! بدون تعارف باید بگیم آن تحکم مانع هرج؛ مرج و به سرعت کل ایران تابع دولت مرکزی شد و نظامهای ارباب رعیتی تا حدود زیادی جمع شدند! یعنی استبداد قانون بهتر از هرج؛ مرج میباشد؛ واین یک قاعده فقهی میباشد.
البته نوع برخورد حاکمیت با پدیدهای اجتماعی جای سوال و نقد دارد؛ وبه معنای تایید کل عملکرد آنها نیست؟! یا به معنی تاییداستبداد پهلوی نیست؟! قاعده فقهی که ذکر کردم یه موضوع تاریخی است.
من در فضایی مجازی و رسانهای رسمی وغیر رسمی مطالبی راپست کردم و مخاطبان که رویت نمودند، بعضاتشکر و تعدادی هم سوال و نقد داشتند؛ که امری طبیعی است. باید خوانندگان محترم حق نقدو سوال داشته باشند؛ آمادگی نقطه نظرات عزیزان هستم.
برخورددوگانه با حوادث تاریخ
متاسفانه در چند دهه اخیر که به ظاهر ارزشهای انقلابی کم رنگ شد، برحسب جوهره ذاتی نظام عشیرهای؛ مسایل تاریخی درست یا غلط برجسته شد!
گویا نوعی مسابقه و در مواردی مانند عرب جاهلی سبقت گرفتن را افتخار میدانند؟! جالب آنکه اگر از بسیار متعصبان؛ حقیقت آن پدیدههای تاریخی سوال شود؟ اساسا هیچ اطلاعاتی ندارند! یا مطلب منطقی و عقلی ندارند که بیان کنند؟! هستندکسانی که رسوب فکری نظام ملوک الطوایفی را یدک میکشند و کسانی هم کار چاق کن آنها هستند، سعی دارند جمعیتی همراه خود کنندوبرافکارعمومی موج سواری کنند! وجهت گیری فرهنگی را از تراز جهانی و وحیانی تنزل دهند! نگرانی آنجاست که در مسیر این شکاف عمیق هستند کسانی که به ظاهر دم از ارزش هاوبعضا ایثارگری میزنند! و در یک فراموشی وغفلت تاریخی دچار خود باختگی فرهنگی شدند! چرا که این کار چاق کنها غافل از این هستند که گرفتار فتنه کسانی شدندکه خودرا مالک ملک ونظام ارباب؛ رعیت میدانند؟! مفلوکهای پا دو؛ نمیدانند که پسا نظام ارباب رعیتی، مدال رعیت تقدیم شان میگردد؟! و نمیدانند که برگشت به عقب هرگز ممکن نیست!
من به جهت حرمت افکار عمومی که همه به نوعی دل در گرو انقلاب اسلامی و ارزشهای اسلامی دارند، ودر جهت تذکر به کسانی که نزدیک به دو دهه تاریخ یک ایل بزرگ با جمعیت چند میلیونی و پراکنده در کل جغرافیای سرزمینی ایران را در چمبره یه مقطع تاریخ خلاصه نمودنداز طرفی سعی نمودند شناسنامه کل ایل بهمیی را در راستای افکار بسته خود مصادره کنند مجبور شدم ابتدا؛ کوتاه به بخش اعظم قیامهای بهمیی
در طول تاریخ اشاره کنم و همه را در مقطع تاریخی خود یاد آوری کنم تا ابتدا؛ به افکار ایلی متذکر شوم که پیشینه آنها طولانی ودارای تاریخی روشن هست؛ وآنرا محدود به قوم و طایفه خاصی نمودن خطاست!
و از طرفی متذکر معدود کسانی شوم که از دایره تنگ نظری وتبختر خارج شوند؟! و افکار عمومی را از این دل مشغولیها که بعضا هیج اثری در زندگی امروز و فردای ما ندارند دست بردارند!
متاسفانه درچندسال اخیر کوته نظرانی در مواردی خاص برخی وقایع تاریخی را پیراهن عثمان کردند؟! باید توجه کنند، درپیراهن عثمان هردو طرف خطاکارند؟! اگر عثمان (پهلوی ها) ظلم کردند، عثمان کشها هم به خطا رفتند؟! کسانی که عثمان را گشتند، خود پیراهن عثمان را بر علیه امام معصوم علم کردند؛ و خون خواهی نمودند؟! اگر پهلوی بدبود صدالبته نظام ارباب و رعیتی بدتر؟! مگه میشود جمهوری اسلامی که طوماراستبداد را برچید، تن بدهد به نظام ملوک الطوایفی؟ هرگز! برخی به بهانه ظلم پهلوی، سعی دارند اسطوره سازی از کسانی کنند که بهره کشی از عشایر جز لاینفک زندگی ومرام آنها بود؟! بدانند که سخت در اشتباهند؟!
اسطورههای واقعی فقط شهدا هستند، که در یه پروسه دینی و ایدئولوژی با تاسی ازظلم ستیزی امامت تشیع جان فشانی کردند؟! در نتیجه اگر پهلوی محکوم است؟ صد البته همه کسانی که در نظام ملوک الطوایفی به طریقی از مردم خود بهره کشی کردند محکوم ترند؟! قطعا چشم تیز بین تاریخ ازعملکرد رهبران آن شورشیان غافل نیست!
نگاهی کوتاه به شورشهای تاریخی ایل بهمیی
تمام قیامهای طول تاریخی در نظامهای ملوک الطوایفی وارباب؛ رعیتی جای نقد جدی دارند. هیچکدام بدور از شایبه نیستند!
و به جرات میتوان گفت شورشهای نظام ملوک الطوایفی خالی از ایدیولوژی وطرق وحیانی بودند وبعضا انگیزه شخصی وبهره کشی جغرافیایی داشتند! روایتی از معصوم برای صحت گفتارم این است که نظم حاکم جور بهتر از هرج؛ مرج است، وهمه فقههای شیعه بدون اختلاف حاکم جورهمراه نظم را بر هرج؛ مرج ترجیح دادند؟! فلذا تمام پادشاهان تاریخ ایران به ظاهردر تلاش بودند که در حهت حاکمیت مطلق ایران چارهای جز نظام واحد در اداره کشور نداشتند. وهمه باید از حکومت مرکزی فرمان برند؟! البته مورخین و اندیشمندان تاریخ قبول دارند که نظام واحد بهترین راه امنیت یک کشورو مردم میباشد!
اما شورشیان در نظام ارباب و رعیتی برای تثبیت قدرت خود وحاکمیت نظام دیوان سالاری شورشها را رهبری میکردند، که کارشان عاقلانه نبود و متاسفانه برای اعراض شخصی وتحکیم قدرت منطقهای خود؛ خون مردم را به هدر دادند!
من با شمارش ریاضی از صفویه تا پهلوی بخش عمده قیامها ویا شورشهای ایل بهمیی را متذکر شدم. وبرای اولین بار بخشی از مبارزات ایل بهمیی با حاکمان مستبد صفویه و زندیه که از دید تاریخ و مردمان بهمیی پنهان بود را رسانهای کردم واز آنها در جهت پاس داشت میراث اجداد نام بردم ونوع برخورد حاکمان در ظلم؛ آدم کشی و تبعید و مهاجرت اجباری را محکوم نمودم وبا وجود نقد جدی برعملکرد رهبر شورشیان؛ عمل وحشیانه استبدادی شاهان را محکوم کردم! اما متوجه این بودم که رسالتم ایجاب میکند که پس از ذکر رویدادهای تاریخ ایلمان جا دارد آنها را نقد کنم تا محکوم به واپس گرایی و جهل عشیرهای نشوم؟! اگر چه من در جهت برایت خود این متن را انشاء نکردم؛ بلکه درجهت وظیفه انسانی و تنویر افکار عمومی باید حقیقت را یادآوری کنم تا متهم به عصبیت قومی نگردم! انتظار داشتم اهالی اهل قلم جلوتر از خودم به نقد رویدادهای تاریخی میپرداختند! وخوشحال میشدم؟! اما وظیفه دانستم، که در جهت تکمیل مطالب قبلی، خود نقد را انجام دهم تا جلو تفسیر ناصواب از منقولات را بگیرم؟!
در نتیجه از همه مردم خوب بهمیی خاصه فرهیختگان، اهل قلم، اصحاب رسانه، مبلغین دینی، دانشگاهی، معلمین و. خواهش دارم کمک کنند تا ترمز پرداختن به عقبهی تاریخی که عاری از ایدیولوژی خاص هستند را بکشیم و صرفا در حدپاس داشت، اکتفا کنیم؟! و جلوقهرمان سازی اباطیلی رابگیریم وتابلوی یک طرفه و یا برگشت به عقب؛ ممنوع؟! رادر منظر افکار عمومی نصب کنیم، تا به موضوعاتی مهمتر بپردازیم، انشاءالله.
وظیفه ما وچشم انداز آینده مردم بهمیی
باید اقرار کنیم که دو موضوع مهم از دیدافکار عمومی مغفول ماندو یا کم اثر شد!
همانگونه که رهبری معظم انقلاب فرمودند: پاس داشت یاد شهیدان؛ اجرش کمتر از شهادت نیست. باید تلاش کنیم تمام زوایای پیدا وپنهان جنگ تحمیلی یعنی:وصیت نامه، خاطرات.
رشادتها، قهرمانیهای؛ شهدا، اسرار، جانبازان، رزمندگان و حتی خانوادههای آنها و بالاتر از همه مقاومت ملت ایران را مکتوب و برای نسل آینده به امانت بگذاریم و به رخ جهانیان بکشیم، تا جای که توان دارم مبلغ فرهنگ ارزشهای دفاع مقدس باشیم و یادآنها را پاس بداریم وبه وصایای آنها عمل کنیم، ودر مسیرانهاباشیم؛ وبا تاسی از امامان معصوم؛ ظلم واستکبار ستیزی، استقلال و آزادی را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.
متاسفانه دریکی؛ دو دهه گذشته اسطوره سازیها اباطیلی باعث گردید که یاد؛ خاطره شهدا؛ ایثارگران و مقاومت مردم بهمیی در یه پروسه اجتماعی ودلمشوغلیهای بی خاصیت به محاق روند؟! اگرما حساس نشویم وتوجه نکنیم ممکن جایگزینی فرهنگی اتفاق بیافتد که بعدا غیرقابل جبران باشد؟!
بدون تعارف نورانیترین مقطع تاریخی مردم ایران؛ خاصه مردم بهمیی جان فشانی؛ ایثار؛ شهادت طلبی به تبع آن مقامت مردم در جنگ تحمیلی با ۴۱ کشور جهان بود؛ که ما وظیفه داریم این را برجسته کنید.
نکته دوم: برای آینده ایران، فرزندان خود و حتی نسلهای آینده برنامه ریزی کنیم، که اگر غفلت کنیم آیندگان ما را نفرین میکنند؟! باید قبول کرد که اجدادما در اثر گرفتاری نظامهای ملوک الطوایفی ارمغان خوبی برای خود و نسل آینده به یادگار نگذاشتند؟ انها فردای قیامت پاسخگو سهل انگاری هستند؟!
برای اینکه ذهن شما را متوجه انتقاد از گذشتگان کنم؛ به یک مثال ساده و زنده میپردازم:
آنهایی که پنجاه سال پیش خوب یادشان هست بهتر میدانند واین مثال برایشان ملموس است؛ که بودندبزرگانی که دستی در حکومت پهلوی داشتند؟! واگر لبتر میکردند، اقدامات خوبی بعمل میامد؟! مثلا بهمیی را شهرستان میکردند، توسعه نظامات شهری درصیدون، دیشموک، کت؛ لیکک، ممبی؛ سرآسیاب، علا، و... میدادند؟! وبرای آنها مانند آب خوردن ساده بود؟! ولی متاسفانه نکردند؟!
تحلیلها حکایت از آن دارد گروهی میتوانستند و عمدا نکردند!
برخی از روی بلاهت وشورش علیه دولت مرکزی خون مردم را به هدر دادند؛ دهها سال عقب ماندگی فرهنگی وعمرانی را نصیب مردم خود کردند!
ولی دیدیم که با همت نسل انقلابی و پشتیبانی مردم و همسوی بزرگان در جمهوری اسلامی خیلی اتفاقاتی که در حد آرزو بود. محقق شد؟! هرچند مردم ما تارسیدن به حقوق واقعی خود خیلی فاصله دارند! وباید تلاش کنیم تا رنج وگرفتار را ازمردم خود دور کنیم.
کافی است با نگاه به گذشته؛ سرزمین علا را فراموش نکنیم و باید عبرت بگیریم که چرا دراثر غفلت وبلاهت بزرگان آن روزگارخیلی سرمایههای انسانی و محیطی ازدست رفت؟! ودهها سال عقب ماندگی فرهنگی و رفاهی و خدمات شهری را از دست دادیم؟! چرا امروز باید وقت؛ فکر، آرامش، حتی امنیت این مردم را هزینه واپس گرایی آن دوران کنیم؟ الان قرن ۲۱ میلادی هستیم و عصر انفجار اطلاعات هنوز در برخی بلاد بهمیی جشن عقب ماندگی آنهم با افتخار و حضور برخی مدعیان روشنفکری، و بدتر از آن حضور و یا بی تفاوتی اصحاب ایثار و رزمندگی برگذار میشود؟ آیااین برگشت به جاهلیت نیست؟ تادیر نشد در راستای فرهنگ انسانی واسلامی حق مردم خود را محترم و برای عمران؛ آبادی؛ رشد فرهنگی و اینده جغرافیایی سرزمینی بهمیی بکوشیم و از دلمشغولی کهنه پرسی؛ اباطیلی که در فرهنگ دیکر ملل مضحکه است بپرهیزیم؟! ونسل خود را متوجه حرکت به سمت زندگی فرا زمینی کنیم!
امیدوارم قبل از آنکه در ذهن خود مرا محاکمه کنید، چشم انداز ذهنی خودرا به جهانی با عظمت خالق هستی ببرید؛ و جسارت پاره کردن پیراهن کهنه پرستی را با زدودن جهل و خرافه پرستی از خود دور کنیم؟! *عصبیتها را کنار بگذاریم! مدنیت را بچسبیم؟!