خبردنا-منصوری: یادواره ۲۲ شهید عزیز منطقه رودتلخی در زمانی مناسب یعنی روز میلاد امام زمان (ع) درآستانه سال جدید و بهار زیبای طبیعت و درمکانی وفضایی زیبا و خاطره انگیز بخصوص مکانی که یادآور دو شهید عزیزی که اولین شهدای منطقه مابوده اند یعنی شهید عباس دواره و شهید فریدن پناهی ودرکنار مزار آن دوعزیز با برنامه ای شایسته و ارزشمند به همت عزبزان و پیش کسوتان جهاد و شهادت وخانواده عزیز شهدا و...به نحوی درخور وشایسته برگزار شد.
به عنوان یک هم ولایتی و کسی که با این شهدای عزیز بخصوص شهیدان عباس دواره و فریدون پناهی و دوبرادر شهید بشیر و اردشیر کریمی و شهید ظفر کریمی و شهید محمدرضا طیبی و شهید محمدعلی پور و شهید کاووس عبدی و شهیدسلیمان رحمانی وشهید علی اکبر ابراهیمی و کیهان بهرامی و شهید جعفر درویشی افتخار آشنایی وارتباط نزدیک داشتم خاطره ویاد ونام دو برادر شهیدعلیشاد وسیف الله عبدی و.شهیدان غلامعلی طیبی و کمال دانایی و داود دانایی و فرخ بهزادی و شهیدان تروشه و مرادی اصل و محمدی وطیبی زادگان را نیزگرامی داشته و منزلتشان راقدر می نهیم و مفتخر ومسروریم که همچنان پرتو انوارشهیدان عزیزمان آن ستاره های درخشان آسمان انقلاب و دیارمان همچنان تابان و نورافشان است و مردم خوب ما بخصوص همرزمان آن شهیدان والامقام ، منزلت وجایگاه آنها را می شناسند وآنها راقدرمی دانند و برصدر می نشانند.
عزیزانم همه باید بدانیم که بدون شک آنچه از برکات و نعمات انقلاب اسلامی با این همه اقتدار و عزتی که دشمنان این ملت را به زانو درآورده است دراختیارداریم همه درنتیجه جانفشانی شهیدان واز خود گذشتگی ایثارگران وجانبازان و صبر وبردباری آزاددگان عزیز مهیا شده است و بخصوص فی الواقع این شیهدان بودند که چون شمع سوختند تا به ما روشنی بخشیدند و تردیدی نیست که آرامش و امنیت وسلامت امروز جامعه ما جز در پرتو نور این شهیدان و شاهدان زنده به استناد بیان قرآنی (ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون) و مصادیق بارز این شمع های روشنی بخش نبوده ونیست در این مختصر مقال برای تشریح و تبیین کار عظیم شهیدانمان ازبرخی ابیات پروین اعتصامی که تحت عنوان شاهد و شمع بیان شده مدد جویم تا شاید بتوانم بخشی از عظمت واهمیت کار شهیدان راترسیم نمایم.
شاهدی گفت بشمعی کامشب= در و دیوار، مزین کردم
دیشب از شوق، نخفتم یکدم= دوختم جامه و بر تن کردم
دو سه گوهر ز گلوبندم ریخت= بستم و باز بگردن کردم
کس ندانست چه سحرآمیزی=به پرند، از نخ و سوزن کردم
تو بگرد هنر من نرسی=زانکه من بذل سر و تن کردم
واما جواب شمع به شاهد که به زیبایی و گویا بیان شده است زبان حال شهیدان ماست که در جوابی با لبخند ملیح می گوید :
شمع خندید که بس تیره شدم=تا ز تاریکیت ایمن کردم:::
پی پیوند گهرهای تو، بس=گهر اشک بدامن کردم:::
گریهها کردم و چون ابر بهار=خدمت آن گل و سوسن کردم:::
خوشم از سوختن خویش از آنک=سوختم، بزم تو روشن کردم:::
خرمن عمر من ار سوخته شد= حاصل شوق تو، خرمن کردم:::
کارهائیکه شمردی بر من= تو نکردی، همه را من کردم :::
درپایان جادارد از همه کسانی که با قدمی ویا قلمی ویا کلامی و... در بزرگداشت شهدایمان نقش ایفاء کردند ومایه عزت و سربلندی منطقه و مردمان نیز شده اند از صمیم قلب تشکر وقدردانی نمایم حضور همه مهمانان عزیز بخصوص نماینده محترم کهگیلویه بزرگ حاج آقای موحد و و نماینده محترم بهبهان جناب آقای مظلومی و فرمانده محترم سپاه فتح سردار حکمتیان و فرماندارمحترم شهرستان بهمئی جناب آقای محمدی و ریاست محترم دادگستری جناب آقای دکتر ریحانی وسایر مسئولین عزیزشهرستان بهمئی وهمچنین برادر عزیزم جناب سرهنگ روح الله قاسمی فرمانده سپاه بهبهان و رادر عزیزجناب سرهنگ غلامی نژاد فرمانده سپاه شهرستان بهمئی و.. فرصتی مغتنم بوده که با دیده منت سپاسگزار همه آنها بوده و حضور و وجودشان مایه افتخار وقدردانی بوده است ضمناً تلاش وبرنامه یزی همه عزیزان پیش کسوت جهاد شهادت بخصوص برادر ارزشمند جناب آقای کاکاجان عبدی که مسئولیت کنگره شهدا را بعهده داشتند و الحق والانصاف هم دین خودرا دربرگزاری مراسم بخوبی ادا کردند و سایر عزیزان وخانواده شهدا و جانبازان و آزادگان عزیز منطقه مان که حضوری فعال داشته اند بسی ستودنی وقابل تقدیر است و برای جناب مهندس تنوره که در امورات خیر ازجمله آسفالت ادامه جاده بلوط حصار و... و جناب دکتر کریمی که منشا خدمات ارزشمندی برای منطقه بوده وهستند نیز به عنوان یک همولایتی نهایت آرزوی توفیق و سربلندی دارم والسلام