به روز شده در: ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۲
کد خبر: ۵۴۴۰۱
|
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۵

خبردنا: همه‌ چیز از زمستان سال ۱۳۲۶ در اطراف مشهد آغاز شد. در آن سال و سال بعد مأموران شهربانی در کال آباد و خرابه‌های اطراف شهر مشهد جسد پنج زن که با روسری خفه شده بودند را در فواصل مختلف زمانی در  کشف کردند.

بررسی جنازه‌ها نشان می‌داد به همه آن‌ها تجاوز شده و سپس با قرار دادن روسری در دهانشان خفه شده‌اند. بررسی بیشتر شهربانی نشان می‌داد تمام این زن‌ها در اطراف شهر و حاشیه، دوره‌گرد بوده و شغل مناسبی نداشتند و از راه دوره‌گردی امرار معاش می‌کردند.

رسانه‌ای شدن قتل‌های حسن اورنگی

چندی بعد با افزایش قتل‌ها در تیرماه سال ۱۳۲۸ روزنامه خراسان با انتشار خبری مدعی شد اکبر قصاب جنازه‌ای را هنگامی‌ که در مزرعه بیرون شهر مشغول جمع‌آوری کدو بوده مشاهده کرده و موضوع را از طریق کلانتری خبر داده‌ است.

تصاویری از مخوف‌ترین قاتل سریالی زنان مشهدی

با حضور مأموران کلانتری مشخص شد این زن بیست تا بیست و پنج سال سن دارد و به وسیله دستمالی که دور گردنش پیچیده شده بود خفه شده‌ است. با مشخص شدن هویت این زن مشخص شد او ولگرد است و همیشه در خارج دروازه‌های شهر مشغول ولگردی است.

کشف اجساد در بیرون شهر

چند روز یکبار اهالی مشهد در اخبار این روزنامه متوجه می‌شدند که زنی در بیرون از شهر خفه شده‌ است. بررسی همه اجساد نشان می‌داد آن‌ها نیمه‌عریان بوده و پول یا کالای قیمتی آن‌ها به‌سرقت‌رفته است، همچنین از سوی قاتل یا قاتلان مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.

این در حالی است که بررسی جسد‌های قدیمی نشان می‌داد ۲۶ اسفند سال ۱۳۲۶ نیز در کال حسین‌آباد مشهد جسد زنی پیدا شده‌ است که او نیز با دستمال خفه‌ شده بود. هرچند نیرو‌های شهربانی در اطراف مشهد می‌گشتند هیچ خبری از قاتل یا قاتلان نبود.

تصاویری از مخوف‌ترین قاتل سریالی زنان مشهدی

دستگیری مظنون دیوانه

چندی بعد مأموران کلانتری چهار مشهد ردپایی از فردی به نام قربان به دست آوردند. با دستگیری او تحقیقات آغاز شد و قربان زیر بار شکنجه به قتل اولین جسد کشف‌شده در کال آباد اعتراف کرد. بررسی‌های پلیس برای کشف سایر جرایم ادامه داشت که مشخص شد قربان از رمالان معروف منطقه است. او همچنین به قتل آخرین زن که زبانش از حلقش بیرون بود و با دستمال خفه‌شده بود نیز اعتراف کرد.

قربان مدعی شد زنان را با گردی مخصوص کشته‌ است، اما هرچه آزمایشات بر روی این گرد در پاستور تهران انجام شد، مشخص شد که این گرد کشنده نیست.

تحقیقات پلیس ادامه داشت تا اینکه مشخص شد مرد رمال از نظر سلامت روان، دارای مشکل بوده و مجنون است و بر اساس اوهام به قتل‌ها اعتراف کرده‌ است به‌همین دلیل او چندی بعد آزاد شد.

تصاویری از مخوف‌ترین قاتل سریالی زنان مشهدی

آخرین جسد چند روز قبل از عید سال سی درحالی‌که زبانش از دهانش بیرون‌زده بود و نیمی از سرش کرم انداخته و صورتش متورم شده بود در اطراف مشهد کشف شد.

قاتل مخوف زنان شناسایی و دستگیر شد

بررسی‌ها نشان می‌داد جسد متعلق به زنی بنام "بی‌بی نوغانی" است که حدود ۲۶ سال سن دارد.

تحقیقات ادامه داشت تا اینکه در ایام نوروز سال ۱۳۳۰ بود که زنی به نام "گل تابان" به کلانتری مراجعه کرد و گفت: وقتی در حال خارج شدن از دروازه "بالا خیابان" بودم فردی بنام حسن از من قصد زورگیری داشت و من هیچ پولی به او ندادم. حسن مرا روی زمین انداخت و دو دستی گلویم را فشار داد و می‌خواست به من تجاوز کند، اما با دادوفریاد زنی به نام زهرا که در نزدیکی ما بود و به آنجا آمد و با کمک او توانستم فرار کنم.

همین سرنخ کافی بود تا مأموران کلانتری، حسن را در روز هفتم فروردین دستگیر کنند. حسن اورنگی وقتی به شهربانی منتقل شد فکر می‌کرد به‌خاطر این‌که از سربازی فرار کرده‌ تحت تعقیب است، اما وقتی رازش را برملا دید بالاخره به قتل اعتراف کرد و مدعی شد همدستش عباسعلی در قتل‌ها همراه او بوده‌ است.

تصاویری از مخوف‌ترین قاتل سریالی زنان مشهدی

اعتراف حسن اورنگی قاتل زنان مشهد به ۱۴ قتل

او در بازجویی‌ها مدعی بود که ۱۴ زن را کشته‌ است و همه آن‌ها از زنان کولی و دوره‌گرد بودند. حسن اورنگی قاتل زنان مشهد در بازجویی‌ها اعتراف کرد که می‌خواست شهر را از وجود فساد پاک کند و به‌همین خاطر آن‌ها را کشته‌ است و این کار به‌خاطر آن بوده‌ که زنان خیابانی را از میان بردارد.

با تکمیل پرونده و اعترافات، حسن اورنگی به قصاص محکوم و غلامرضا نیز به ۱۵ سال حبس محکوم شد.

تصاویری از مخوف‌ترین قاتل سریالی زنان مشهدی

حسن که فکر نمی‌کرد به اعدام محکوم شود در وصیت‌نامه‌اش درخواست کرد که جسدش در بلندترین نقطه شهر دفن شود تا مردم او را همیشه به یاد بیاورند.

با اجرا شدن حکم او در ملأ عام پرونده یکی از مخوف‌ترین قاتلان سریالی زنان در مشهد برای همیشه بسته شد و همدست او نیز پس‌ از پایان محکومیتش و آزادی از زندان از شهر خارج می‌شود و دیگر کسی او را نمی‌بیند.

نام:
ایمیل:
* نظر: