ما از کودکی با کتاب خو نگرفتیم و از کتاب گریزان شده ایم. تلويزیون و ماهواره و فضاهای مجازی و گرانی و ارز، سنگها در راه انداختهاند اما آن که طالب است از این سنگ ها نمیهراسد. نیک به یاد دارم که پیش از انقلاب و اوایل انقلاب در خیابان انقلاب، صف هایی طویل برای خرید کتاب ساخته شد و اکنون با دریغ و درد می بینم که ناشران، نویسندگان و مترجمان می نالند؛ حق دارند که بنالند، آنچنان در چنبره دشواری های زندگی و مسائل اقتصادی و چالش ارز و گرانی و دیگر دشواری هایی که خود بهتر میدانید، کتاب خوانان غرقه شده اند و دیگر نیازی به کتاب نمی بینند. من سال قبل پیشنهاد کردم که نه به اجبار اداری، هر دانش آموز دبستانی و دبیرستانی، هنگام ثبتنام تنها یک کتاب به کتابخانه مدرسه یا بخرد یا ببخشد و اینگونه کتابخانههای مدارس، رونقی تازه می یافتند و تار عنکبوتها که بر کتاب ها تنیده شده بود، پاک می شد اما کو گوش شنوا. آنچه به جایی نرسد، فریاد است.
اگر بچه ها از کودکی با کتاب آشنا نشوند بی شک در بزرگی از آن گریزان خواهند بود. مسائل اقتصادی را درمی یابم اما این را نیز درميیابم که شهریههای میلیونی در مدارس غیر انتفاعی ( غیر انتفاعی هم از آن واژه هاست که بد جا افتاده، یعنی صددرصد انتفاعی) پرداخت می شود و چه نیک است که والدین در کنار پرداخت این مبالغ هنگفت که در جهان بیسابقه است، کتاب یا کتابهایی بخرند و به کتابخانه مدارس هدیه کنند و مدیران مدرسه حق نداشته باشند که بگویند این کتاب مناسب است یا نامناسب و خود گزینشی تازه انجام دهند.
من به نسل کودک، نوجوان و جوانِ امروز ایران امیدوارم. هنگامی که رادیو پدید آمد گفتند که دوران کتاب سپری شده... هنگامی که تلويزیون رخ داد، گفتند که دوران کتاب و رادیو به سرانجام رسیده و زمانی که ماهواره چهره نمود، گفتند این عرصه را باید به موزه تاریخ بسپاریم و اکنون با گسترش روزافزون فضاهای مجازی و اینترنت، کتابنخوانان نه اهل کتاب! میگویند جای کتاب در قفسه تاریخ است اما به هیچ روی من این را نمی پذیرم و به قول اومبرتو اکو، ما را از کتاب گریزی نیست. کتاب قدمت تاریخ بشر است. اگر این رود درخشان کتاب به راه نمی افتد، سدها و سنگ ها و موانعی است و این رود زلال راه خود را می جوید. همین جا بگویم فضاهای مجازی رقیبی برای کتاب نیستند و می توانند به کتاب یاری بخشند. اگر تنها به این نکته توجه داشته باشید و این سروده حضرت مولانا را به یاد آورید:
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب در بیرون کشتی پشتی است
فضاهای مجازی اگر در خدمت کتاب و خواندن قرار گیرند میتوانند کشتی معرفت را به ساحل رسانند اما اگر بر خواندن غلبه یابند دریغ است. فضاهای مجازی ما را به دیدن عادت میدهند. دیده می بیند اما دل و اندیشه کمتر به کار می افتد اما کتاب ما را به خواندن مانوس میكند و نیک می دانیم فرق بسیاری است بین دیدن و خواندن؛ بین نگاه و نگرستین. امید دارم این کشمکش ها فرونشید و وضع اقتصادی ما سامانی یابد و از این بحران به درآید که نه تنها کتاب که مسائل معنوی و مادی دیگر هم با خطری بزرگ رویارو است.